Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (13 milliseconds)
English
Persian
closed circuit
مدار بسته
closed circuits
مدار بسته
Search result with all words
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
dip
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
closed coil armature
ارمیچر مدار بسته
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
oil circulation
مدار یا مسیر بسته گردش روغن
vapor cycle
سرد زائی مدار بسته
CCTV camera
دوربین مدار بسته
observation camera
دوربین مدار بسته
security camera
دوربین مدار بسته
surveillance camera
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
Other Matches
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
مدار خرج مدار باروت
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
trusser
بسته
fronted
صف بسته
bagful
یک بسته
clotted
بسته
curdy
بسته
solids
بسته
solid
بسته
corked
بسته
clotty
بسته
package
بسته
uncrossed
بسته
bunged up
بسته
shook
بسته
pent
بسته
closed
بسته
kits
بسته
kit
بسته
shuts
بسته
shut
بسته
parcel
بسته
parcels
بسته
packages
بسته
packaged
بسته
jellied
بسته
pack box
بسته
stack
بسته
stacked
بسته
stacks
بسته
shutting
بسته
bundles
بسته
crossed cheque
چک بسته
packets
بسته
pinioned
کت بسته
grumous
بسته
bundling
بسته
logical
یچ بسته
strikebound
بسته
packs
بسته
datagram
یچ بسته
pack
بسته
packet
بسته
bundle
بسته
interdependent
به هم بسته
imperforate
بسته
fardel
بسته
crossed chaque
چک بسته
packed
بسته ای
barred
بسته
ice bound
یخ بسته
connected
بسته
flat pack
بسته مسطح
packet
بسته کوچک
packages
بسته بندی
dunnage
بسته بندی
closed fist
مشت بسته
closed file
فایل بسته
disk pack
بسته دیسک
closed game
بازی بسته
closed file
ستون بسته
gelidity
بسته شدگی
closed economy
اقتصاد بسته
packaged
بسته بندی
closed group
گروه بسته
closed loop
حلقه بسته
homogamy
زناشویی بسته
shutting
بسته شدن
packets
بسته کوچک
grume
خون بسته
shut
بسته شدن
shuts
بسته شدن
closed
محرمانه بسته
disk pack
گروه بسته
pre assembled
پیش بسته
icebound
یخ بند یخ بسته
parcel post
بسته پستی
disk pack
گرده بسته
shook
بسته کردن
finite universe
جهان بسته
closed universe
جهان بسته
closed traverse
پیمایش بسته
closed system
سازگان بسته
investment foundry
ریخته گی بسته
investment castings
ریخته گی بسته
dumber
زبان بسته
dumb
زبان بسته
internal drainage
ابریز بسته
cruor
خون بسته
closed variation
واریاسیون بسته
iron bound
با اهن بسته
lappermilk
شیر بسته
congealable
بسته شدنی
lamblkin
زبان بسته
lockfast
محکم بسته
dumbest
زبان بسته
it is a question of money
موضوع بسته به
ironbound
با اهن بسته
mare clausum
دریای بسته
coil of rope
بسته طناب
coagulum
خون بسته
large n
سر بسته همینطوری
package
بسته بندی
closures
بسته شدن
closure
بسته شدن
clogging
بسته شدن
armfuls
یک بغل یک بسته
packing
بسته بندی
armful
یک بغل یک بسته
closed mind
ذهن بسته
closed system
سیستم بسته
closed system
نظام بسته
occlusion
بسته شدگی
on the rope
بهم بسته
closed subroutine
زیرروال بسته
closed society
جامعه بسته
closed routine
روال بسته
closed network
شبکه بسته
food packet
بسته غذایی
blindfolded
چشم بسته
application package
بسته کاربردی
to shut down
بسته شدن
tongue tied
زبان بسته
blindfolding
چشم بسته
blindfolds
چشم بسته
blindfold
چشم بسته
vans
کامیون سر بسته
van
کامیون سر بسته
closed shop
سیستم بسته
survival pack
بسته نجات
closed shops
سیستم بسته
package tour
گشت بسته ای
as the case may be
بسته بمورد
pack
بسته کردن
blocked opening
درگاه بسته
unopened
بسته - بازنشده
blind fold
با چشم بسته
assumed
بخود بسته
packs
بسته کردن
all-expense tour
گشت بسته ای
young ice
یخ تازه بسته
bound charge
بار بسته
tongue-tied
زبان بسته
close-fisted
<adj.>
دست بسته
tied up
<adj.>
دست بسته
manacled
<adj.>
دست بسته
set in
بسته شدن
case numbers
شماره بسته ها
box trail
سهم بسته
bound electron
الکترون بسته
package holiday
گشت بسته ای
barred
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
program package
بسته برنامه
post-
بسته پستی
shutt down
بسته شدن
packaging
بسته بندی
covers
بسته بندی
coverings
بسته بندی
cover
بسته بندی
kit
بسته لوازم
kits
بسته لوازم
right parenthesis )
پرانتز بسته
draft
بسته کالا
packer
بسته بند
right round bracket
پرانتز بسته
posts
بسته پستی
posted
بسته پستی
post
بسته پستی
drafts
بسته کالا
drafted
بسته کالا
packers
بسته بند
aleatory
بسته به بخت
locked
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
blocked
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
disabled
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
dogs
دفاع بسته
dogging
دفاع بسته
barricaded
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed area
منطقه بسته
close column
ستون بسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com