Total search result: 209 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
side circuit |
مدار جانبی |
|
|
Search result with all words |
|
rack |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
wracked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
wracks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
buffer |
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند |
microcomputer |
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد |
multifunction |
صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد |
Other Matches |
|
duplex |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
duplexes |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
expansion interface |
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند |
sidelap |
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم |
bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
side effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
composite circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است |
switching |
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند |
inferior planet |
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد |
pinned |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pin |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pinning |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
mask design |
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد |
fall-out [side effect] |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
spillover effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
secondary effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
byeffect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
by-effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
adverse reaction |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
powder train |
مدار خرج مدار باروت |
firing circuit |
مدار چاشنی مدار انفجار |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
side spray |
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله |
one hook |
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله |
flank observation |
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
gradient circuit |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
adverse reaction |
اثر جانبی |
byeffect |
اثر جانبی |
bilateral |
دو جانبی |
sidelong |
جانبی |
accessory |
جانبی |
fall-out [side effect] |
اثر جانبی |
secondary effect |
اثر جانبی |
by-effect |
اثر جانبی |
laterad |
جانبی |
contour line |
خط جانبی |
lateral |
جانبی |
spillover effect |
اثر جانبی |
adverse reaction |
نتیجه جانبی |
accessory |
وسیله جانبی |
adverse reactions |
اثرهای جانبی |
byeffect |
نتیجه جانبی |
by-effect |
نتیجه جانبی |
dorsolateral |
پشتی و جانبی |
aisles |
جانبی صحن |
aisle |
جانبی صحن |
lateral inversion |
معکوس جانبی |
end gable |
نمای جانبی |
side-effects |
اثر جانبی |
cross wind |
باد جانبی |
side reaction |
واکنش جانبی |
fall-out [side effect] |
نتیجه جانبی |
secondary effect |
نتیجه جانبی |
spillover effect |
نتیجه جانبی |
lateral buckling |
کمانکش جانبی |
sidelooking airborne radar |
رادار جانبی |
sideband |
باندهای جانبی |
side view |
نمای جانبی |
side chain |
زنجیر جانبی |
side-effects |
نتیجه جانبی |
side friction |
اصطکاک جانبی |
lateral control |
کنترل جانبی |
sideways sum |
مجموع جانبی |
flank speed |
سرعت جانبی |
input/output |
وسیله جانبی |
marginal bund |
خاکریز جانبی |
i/o |
وسیله جانبی |
lateral fissure |
شیار جانبی |
laterality |
برتری جانبی |
lateral dominance |
برتری جانبی |
lateral dispersion |
پراکندگی جانبی |
side group |
گروه جانبی |
unit |
وسیله جانبی |
byeffect |
عوارض جانبی |
side effects |
آثار جانبی |
secondary effects |
آثار جانبی |
byeffects |
آثار جانبی |
by-effects |
آثار جانبی |
wing wall |
دیواره جانبی |
device |
وسیله جانبی |
lateral yield |
له شدگی جانبی |
side effect |
اثر جانبی |
units |
وسیله جانبی |
spillover effects |
آثار جانبی |
side-effect |
اثر جانبی |
peripherals |
دستگاههای جانبی |
side effect |
نتیجه جانبی |
oblique fire |
اتش جانبی |
side-effect |
نتیجه جانبی |
devices |
وسیله جانبی |
adverse reactions |
آثار جانبی |
ancillary equipment |
وسیله جانبی |
ancillary equipment |
تجهیزات جانبی |
byeffects |
اثرهای جانبی |
secondary effects |
اثرهای جانبی |
lateral load |
بار جانبی |
spillover effects |
اثرهای جانبی |
trilaterality |
حالت سه جانبی |
side effects |
اثرهای جانبی |
lateral pressure |
فشار جانبی |
by-effects |
اثرهای جانبی |
peripheral |
دستگاه جانبی |
ventrolateral |
بطنی و جانبی |
lateral surface |
سطح جانبی |
auxiliary equipment |
تجهیزات جانبی |
lateral shifts |
حرکت جانبی |
lateral shifts |
تغییرات جانبی |
side chain substitution |
استخلاف در زنجیر جانبی |
notch piers |
پایههای جانبی سرریز |
peripheral controller |
کنترل کننده جانبی |
lateral magnifying power |
درشت نمایی جانبی |
processor |
پردازنده جانبی مخصوص |
peripheral equipment operator |
متصدی تجهیزات جانبی |
miniperipheral |
دستگاه جانبی کوچک |
lateral and sway bracing |
حرکات جانبی و نوسانی |
sidelooking airborne radar |
رادار با دید جانبی |
side effect |
اثرجانبی نتیجه جانبی |
lateral support |
تکیه گاه جانبی |
diaschisis |
کارکرد پریشی جانبی |
crab |
حرکت جانبی ناو |
girthed area |
سطح جانبی [ریاضی] |
angle of sideslip |
زاویه لغزش جانبی |
angle of sideslip |
زاویه انحراف جانبی |
lateral-adjustment lever |
سطح تنظیم جانبی |
side-effects |
اثرجانبی نتیجه جانبی |
ventrolateral |
درقسمت جانبی شکم |
side-effect |
اثرجانبی نتیجه جانبی |
crabs |
حرکت جانبی ناو |
sides way |
تغییر مکان جانبی |
side tone |
صدای جانبی گوشی |
sidelobe |
بیم جانبی رادار |
profiling |
برش عمودی تصویر جانبی |
lateral strain |
تغییر شکل نسبی جانبی |
profile |
برش عمودی تصویر جانبی |
asymmetrical sideband transmission |
پخش باند جانبی مانده |
vestigial sideband transmission |
پخش باند جانبی مانده |
transverse process |
زائده جانبی ستون فقرات |
sculpture in the round |
پیکره سازی همه جانبی |
profiles |
برش عمودی تصویر جانبی |
sidepiece |
قطعه کناری بخش جانبی |
side overlap |
پوشش جانبی عکس هوایی |
profiled |
برش عمودی تصویر جانبی |
shortest |
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است |
interrupt |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
lateral gain |
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی |
short |
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است |
polls |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
failures |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
failure |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
polled |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
sub- |
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن |
sbc |
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness |
lateral deflection of beam |
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر |
sidelobe |
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار |
poll |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
bells and whistles |
صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری |
B: |
بیان کننده دیسک درایو جانبی |
interrupts |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
interrupting |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
shorter |
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است |
computer interface unit |
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر |
processor |
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند |
auxiliaries |
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل |
output |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
controller |
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی |
auxiliary |
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل |
formed |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
form |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
outputs |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
port |
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر |
forms |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
peripheral |
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی |
vendors |
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده |
peripheral |
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی |
vendor |
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده |
controllers |
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی |
stair towers turrets |
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی |
input/output |
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد. |
load |
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی |
enhancement |
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد |
PCMCIA |
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد |
peripheral |
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند |
loads |
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی |
device |
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی |
devices |
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی |