English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
ignition circuit مدار سیستم جرقه زنی
Other Matches
ignition cable سیم سیستم جرقه زنی
ignition switch کلید سیستم جرقه زنی
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
dynamo battery ignition unit سیستم جرقه زنی دینام -باطری
ignition over voltage فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
motherboard تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
venn diagram نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
backplane مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
wracked سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racked سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racks سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
wracks سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
expansion تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
deny access جلوگیری از دستیابی به یک مدار یا سیستم به دلیل حجم کار بالا یا امنیتی
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
buffer مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
plug مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugs مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
DC روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
boarded تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
not stage مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
dongle مدار کد گذاری شده یا قطعهای که پیش از اجرای نرم افزاری حق کپی باید در سیستم باشد
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
chassis فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است
in circuit emulator ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
micros تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
powder train مدار خرج مدار باروت
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
coughed جرقه
sparked جرقه
ignition spark جرقه
spark جرقه
sparkler جرقه زن
cough جرقه
sparker جرقه زن
nonsparking ضد جرقه
coughs جرقه
coughing جرقه
ignescent جرقه زن
sparks جرقه
scintilla جرقه
twinkler جرقه زن
sparking جرقه
sparklers جرقه زن
sparkled تلالو جرقه
ignition gap فاصله جرقه
back fire پس زدن جرقه
spark gap دهانه جرقه
frying of arc صدای جرقه
spark control نافم جرقه
arcing جرقه زدن
sparkles تلالو جرقه
spark intensifier جرقه افزا
spark condenser خازن ضد جرقه
wipe spark جرقه لغزشی
blow out magnet مغناطیس جرقه
jump spark جرقه جهنده
striking جرقه گیری
scintillator جرقه زننده
scintillation جرقه برق
igniting spark جرقه احتراق
scintillate جرقه زدن
flashing over جهش جرقه
spark arrester جرقه خاموش کن
scintillant جرقه زننده
strikingly جرقه گیری
sparkling جرقه دار
spark جرقه زدن
solar flare جرقه خورشیدی
ignition spark gap فاصله جرقه
sparkle تلالو جرقه
arcs هلال جرقه
arc هلال جرقه
sparking تولید جرقه
induction spark جرقه القائی
inductive spark جرقه القائی
sparks جرقه زدن
non arcing metal فلز بی جرقه
puncture خلش جرقه
helium flash جرقه هلیومی
flaming of arc اشتعال جرقه
non arcing lightning arrester برقگیر بی جرقه
punctures خلش جرقه
puncturing خلش جرقه
sparkish جرقه وار
sparked جرقه زدن
ignition جرقه زنی
contact sparking جرقه کنتاکت
spark setting تنظیم جرقه
misfires جرقه ناگیری
misfired جرقه ناگیری
misfire جرقه ناگیری
punctured خلش جرقه
arc back پس زدن جرقه
spark voltage ولتاژ جرقه
scintillating جرقه زننده
ignition spark جرقه احتراق
spunkie جرقه اتش
sparklet جرقه کوچک
snappier باروح جرقه دار
snappiest باروح جرقه دار
ignescent جرقه دار اتشی
breakdown voltage ولتاژ جرقه زنی
variable spark جرقه تنظیم پذیر
sparks بارقه جرقه زدن
spark timing میزان کردن جرقه
sparked بارقه جرقه زدن
ignition timing میزان کردن جرقه
ignition distributer دلکو مقسم جرقه
interrupter timing میزان کردن جرقه
spark advance & retard میزان کردن جرقه
rotary spark gap دهانه جرقه گردان
inductance component of spark پخش القایی جرقه
spark بارقه جرقه زدن
sparking of brushes جرقه زدن زغالها
auxiliary spark gap دهانه جرقه یدکی
toughen by sparks سخت گردانی با جرقه
arcing of brusher جرقه زدن زغالها
capacity component of spark بخش فرفیتی جرقه
jump spark distributor دلکو با جرقه جهنده
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
sparklers اتشبازی جرقه دار
sparkler اتشبازی جرقه دار
sphere gap دهانه جرقه کروی
re striking voltage ولتاژ بازگیری جرقه
magnetic coil بوبین میراکننده جرقه
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
sparkless commutation جابجاگری بدون جرقه
spark quenching condenser خازن جرقه گیر
disruptive voltage ولتاژ جرقه زنی
snappy باروح جرقه دار
quenching condenser خازن جرقه گیر
anode breakdown voltage ولتاژ جرقه زنی اند
magneto دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
triggered spark gap دهانه جرقه ماشه دار
quenched spark gap دهانه جرقه سرد شده
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
nonsparking ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com