English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
low energy power circuit مدار قدرت جریان ضعیف
Other Matches
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
light current جریان ضعیف
low current جریان ضعیف
weak current جریان ضعیف
low voltage current جریان فشار ضعیف
communication cable کابل جریان ضعیف
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
light current engineering مهندسی جریان ضعیف
amplifiers مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
circuit مدار جریان
circuits مدار جریان
impluse circuit مدار جریان ضربهای
alternating current circuit مدار جریان متناوب
working circuit مدار جریان کار
heavy current circuit شبکه یا مدار جریان قوی
overcurrent circuit breaking قطع مدار جریان زیاد
surging تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
transistors وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
transistor وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
circuits وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
communication engineering تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
softie پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
variable discharge turbine توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
palled ضعیف شدن ضعیف کردن
palls ضعیف شدن ضعیف کردن
pall ضعیف شدن ضعیف کردن
palling ضعیف شدن ضعیف کردن
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
weak constitution بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
langorous ضعیف
fainted ضعیف
poverty-stricken ضعیف
fainter ضعیف
weaknesses ضعیف
languid ضعیف
weakest ضعیف
weaker ضعیف
poorer ضعیف
poor ضعیف
faint ضعیف
soft ضعیف
poorest ضعیف
poverty stricken ضعیف
sappy ضعیف
languorous ضعیف
feeblish ضعیف
slack ضعیف
slacks ضعیف
slackest ضعیف
puny ضعیف
lean ضعیف
wonky ضعیف
leans ضعیف
leaned ضعیف
softer ضعیف
weakling ضعیف
weaklings ضعیف
fragile ضعیف
adynamic ضعیف
faintest ضعیف
faints ضعیف
weak ضعیف
defenceless ضعیف
swipes ضعیف
amateurs ضعیف
amateur ضعیف
faintish ضعیف
weakly ضعیف
softest ضعیف
asthenic ضعیف
pusillanimous ضعیف
anile ضعیف
anemic ضعیف
defective ضعیف
infirm ضعیف
slender ضعیف
puisne ضعیف نارسا
gleams نور ضعیف
gleaming نور ضعیف
gleam نور ضعیف
shaky سست ضعیف
dubbed بازیگر ضعیف
low level signal سیگنال ضعیف
rickety سست ضعیف
low field میدان ضعیف
imbecile ضعیف العقل
gleamed نور ضعیف
unnerve ضعیف کردن
saps ضعیف کردن
shakier سست ضعیف
sapped ضعیف کردن
decrepit ضعیف وناتوان
banjo hitter توپزن ضعیف
sap ضعیف کردن
shakiest سست ضعیف
imbeciles ضعیف العقل
debilitate ضعیف کردن
low potential فشار ضعیف
low tension فشار ضعیف
low voltage فشار ضعیف
dubs بازیگر ضعیف
victim حریف ضعیف
victims حریف ضعیف
glimmering روشنایی ضعیف
low voltage line خط فشار ضعیف
weak currency پول ضعیف
soft money پول ضعیف
hen hearted ضعیف القلب
cachectic ضعیف البنیه
glimmerings روشنایی ضعیف
dead colour رنگ ضعیف
flagging کاهنده ضعیف
daff ضعیف النفس
lower ضعیف کردن
lowered ضعیف کردن
lowering ضعیف کردن
lowers ضعیف کردن
miskick ضربه ضعیف
minor control کنترل ضعیف
low پایین ضعیف
dub بازیگر ضعیف
unnerved ضعیف کردن
weaken ضعیف شدن
weak mixture مخلوط ضعیف
weakened ضعیف شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com