Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
high frequency equivalent circuit
مدار معادل فرکانس بالا
Other Matches
high frequency circuit
مدار فرکانس بالا
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
mhz
اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
equivalent circuit
مدار معادل
t parameter equipment circuit
مدار معادل به صورت " T "
high frequency
فرکانس بالا
radio frequency
فرکانس بالا
h.f.
فرکانس بالا
high frequency field
میدان فرکانس بالا
high frequency transformer
مبدل فرکانس بالا
high frequency telephony
فن تلفن فرکانس بالا
high frequency transistor
ترانزیستور فرکانس بالا
high frequency furnace
کوره فرکانس بالا
high frequency transmission
انتقال فرکانس بالا
high frequency cable
کابل فرکانس بالا
high frequency bias
بایاس فرکانس بالا
high frequency choke
پیچک فرکانس بالا
high frequency amplification
تقویت فرکانس بالا
hight frequency current
جریان فرکانس بالا
high frequency welding
جوشکاری فرکانس بالا
high frequency voltage
ولتاژ فرکانس بالا
high frequency energy
انرژی فرکانس بالا
high frequency tube
لامپ فرکانس بالا
high frequency alternator
مولد فرکانس بالا
high frequency alternating current
جریان فرکانس بالا
high frequency speaker
بلندگوی فرکانس بالا
radio frequency biasing
بایاسینگ فرکانس بالا
high frequency discharge
تخلیه فرکانس بالا
high frequency performance
رفتار فرکانس بالا
high frequency pentode
پنتود فرکانس بالا
first detector
یکسوساز فرکانس بالا
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
high frequency resistance
مقاومت فرکانس بالا
high frequency oscillation
نوسان فرکانس بالا
high frequency generator
ژنراتور فرکانس بالا
high frequency engineering
مهندسی فرکانس بالا
high frequency heating
گرمایش فرکانس بالا
high frequency heater
گرمکن فرکانس بالا
high frequency responce
پاسخ فرکانس بالا
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
high frequency induction furnace
کوره القایی فرکانس بالا
high frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس بالا
high frequency winding
سیم پیچی فرکانس بالا
high frequency current gain
تقویت جریان فرکانس بالا
high frequency palsmagenerator
مولد پلاسمای فرکانس بالا
high frequency amplification stag
طبقه تقویت فرکانس بالا
high frequency conductivity
قابلیت هدایت فرکانس بالا
high frequency coil
سیم پیچ فرکانس بالا
high frequency heating equipment
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high frequency carrier cable
کابل کاریر فرکانس بالا
high frequency sound
موج صوتی فرکانس بالا
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency electrical engineering
مهندسی برق فرکانس بالا
high frequency alloy juction transistor
ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
high frequency signal generator
سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
highfrequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس بالا
high frequency alternating current
جریان متناوب فرکانس بالا
high frequency gas discharge breakdown
شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
high frequency biasing
پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Kbyte
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
middleman
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
coincidence element
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
carrier
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carriers
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
clock
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
deny access
جلوگیری از دستیابی به یک مدار یا سیستم به دلیل حجم کار بالا یا امنیتی
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
peripheral slots
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
powder train
مدار خرج مدار باروت
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
equivalents
معادل
equivalent
معادل
tantamount
معادل
ntamount
معادل
equipollent
معادل
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
menace
معادل blackmail
order of the day
معادل agenda
ration in kind
معادل جیره
modifies
معادل adapt
grade equivalent
معادل کلاسی
kilos
معادل هزار
kilo
معادل هزار
reformist
معادل reformer
menaced
معادل blackmail
equal
دقیقاگ معادل
equaling
دقیقاگ معادل
equalling
دقیقاگ معادل
equals
دقیقاگ معادل
equalled
دقیقاگ معادل
reinsurance
معادل re-assurance
modifying
معادل adapt
menaces
معادل blackmail
reformists
معادل reformer
equalised
معادل کردن .
equalises
معادل کردن .
equalize
معادل کردن .
modify
معادل adapt
equalized
معادل کردن .
equalising
معادل کردن .
equalizes
معادل کردن .
equalizing
معادل کردن .
equaled
دقیقاگ معادل
equivalent weight
وزن معادل
b
معادل با بایتها
memorial
معادل memorandum
equivalence gate
دریچه معادل
assessor
معادل assesor
egalitaire
معادل equalitarianism
deceptions
معادل cheat
parity
معادل بودن
deception
معادل cheat
date labourer
معادل daysman
writing obligatory
معادل bond
equivalent service rounds
گلوله معادل
memorials
معادل memorandum
equivalent area
سطح معادل
redemption
معادل ransom
counterclaim
معادل set-off
expilation
معادل robbery
equivalence
معادل بودن
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
contango
معادل "continuation " & "carringover "
NOT function
معادل تابع NAND
disobedience
تقریبا" معادل desertion
acid equivalent
معادل شیمیایی اسید
giga
پیشوندی معادل 01بتوان 9
kilo
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
mile
معادل 53/9061 متر
bi-
پیشوند معادل با bio-
business cycle
معادل cycle trade
ration in kind
جیره معادل یاجانشین
kilos
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
quamdiu bene se gesserit
معادل autculpam vitam ad
onus probandi
معادل proof of burden
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
therms
معادل هزارکالری بزرگ
equivalent binary digits
ارقام دودویی معادل
equivalently
بطور هم ارز یا معادل
faculty of law
معادل law schoolof
Kbit
معادل هزار بایت
casus belli
معادل War Causeof
final instrument
معادل act final
miles
معادل 53/9061 متر
therm
معادل هزارکالری بزرگ
grain
معادل 8460/0گرم
air mile
هوانوردی معادل 3301
age equivalent scale
مقیاس معادل سنی
half
یکی از دو بخش معادل
lebensraum
معادل living-space
nautical miles
مایل دریایی معادل 0581متر
matches
تنظیم ثبات معادل با دیگری
nautical mile
مایل دریایی معادل 0581متر
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
logical
معادل وضعیت منط قی درست یا یک
computed price
قیمت ساختگی معادل administeredprice
highest
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
match
تنظیم ثبات معادل با دیگری
highs
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
equivalent service rounds
گلولههای معادل گلوله جنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com