Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
Other Matches
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
closed circuit
مدار بسته
closed circuits
مدار بسته
observation camera
دوربین مدار بسته
CCTV camera
دوربین مدار بسته
surveillance camera
دوربین مدار بسته
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
closed coil armature
ارمیچر مدار بسته
security camera
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed magnetic core
هسته مغناطیسی بسته
magnetic tape deck
بسته نوار مغناطیسی
vapor cycle
سرد زائی مدار بسته
magnetic circuit
مدار مغناطیسی
oil circulation
مدار یا مسیر بسته گردش روغن
external magnetic circuit
مدار مغناطیسی خارجی
flux linkage
مدار فلوی مغناطیسی
dipneedle circuit
مدار حساس مغناطیسی
integrate magnetic circuit
مدار مغناطیسی مجتمع
divided magnetic circuit
مدار مغناطیسی چند شاخه
opens
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opened
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
dips
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dip
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
frame
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
impedance
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
softest
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
مدار خرج مدار باروت
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic tape recording
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
crossed cheque
چک بسته
stack
بسته
clotty
بسته
crossed chaque
چک بسته
stacks
بسته
bunged up
بسته
pinioned
کت بسته
packed
بسته ای
bagful
یک بسته
corked
بسته
stacked
بسته
fronted
صف بسته
packaged
بسته
package
بسته
shook
بسته
solid
بسته
interdependent
به هم بسته
connected
بسته
barred
بسته
trusser
بسته
uncrossed
بسته
packets
بسته
packages
بسته
jellied
بسته
clotted
بسته
kits
بسته
kit
بسته
shut
بسته
shuts
بسته
shutting
بسته
closed
بسته
parcels
بسته
parcel
بسته
strikebound
بسته
packet
بسته
bundling
بسته
bundles
بسته
bundle
بسته
imperforate
بسته
ice bound
یخ بسته
logical
یچ بسته
grumous
بسته
fardel
بسته
pack
بسته
pent
بسته
solids
بسته
curdy
بسته
datagram
یچ بسته
pack box
بسته
packs
بسته
set in
بسته شدن
packets
بسته کوچک
mare clausum
دریای بسته
packet
بسته کوچک
dogs
دفاع بسته
blocked
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
shutting
بسته شدن
flat pack
بسته مسطح
shuts
بسته شدن
grume
خون بسته
barricaded
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
shut
بسته شدن
barred
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
kit
بسته لوازم
kits
بسته لوازم
dog
دفاع بسته
dogging
دفاع بسته
closed shop
سیستم بسته
posted
بسته پستی
post-
بسته پستی
post
بسته پستی
drafts
بسته کالا
drafted
بسته کالا
draft
بسته کالا
blindfolds
چشم بسته
tongue-tied
زبان بسته
posts
بسته پستی
blindfolding
چشم بسته
closed shops
سیستم بسته
blindfold
چشم بسته
blindfolded
چشم بسته
on the rope
بهم بسته
lamblkin
زبان بسته
packing
بسته بندی
dumb
زبان بسته
young ice
یخ تازه بسته
dumber
زبان بسته
dumbest
زبان بسته
large n
سر بسته همینطوری
lappermilk
شیر بسته
to shut down
بسته شدن
internal drainage
ابریز بسته
survival pack
بسته نجات
it is a question of money
موضوع بسته به
ironbound
با اهن بسته
occlusion
بسته شدگی
iron bound
با اهن بسته
investment foundry
ریخته گی بسته
right round bracket
پرانتز بسته
right parenthesis )
پرانتز بسته
investment castings
ریخته گی بسته
shook
بسته کردن
tongue tied
زبان بسته
gelidity
بسته شدگی
locked
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
shutt down
بسته شدن
shut in personality
شخصیت بسته
unopened
بسته - بازنشده
disabled
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com