English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
electron orbit مدار گردش الکترون
Other Matches
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
oil circulation مدار یا مسیر بسته گردش روغن
gas cycle reactor راکتور با مدار گردش گازی مسدود
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
electron الکترون
coelectron هم الکترون
traces رد الکترون
electron donor الکترون ده
negatron الکترون
isoelectronic هم الکترون
traced رد الکترون
trace رد الکترون
electrons الکترون
antibonding electron الکترون ضد پیوندی
electron capture الکترون گیراندازی
charge of the electron بار الکترون
electron charge بار الکترون
bound electron الکترون بسته
valence electron الکترون فرفیت
valence electron الکترون والانس
valence electron الکترون رسانایی
electron beam باریکه الکترون
electron beam پرتو الکترون
electron beam اشعه الکترون
free electron الکترون ازاد
primary electron الکترون اولیه
emissions صدور الکترون
emission صدور الکترون
electron acceleration شتاب الکترون
photo electron فوتو الکترون
photo electron الکترون نوری
lone electron الکترون تنها
outer shell electron الکترون رسانایی
outer shell electron الکترون بیرونی
electron jump پرش الکترون
odd electron الکترون منفرد
mass of the electron جرم الکترون
nuclear electron الکترون هسته
electron acceptor پذیرنده الکترون
electron acceptor الکترون پذیر
inner shell electron الکترون درونی
electron beam شعاع الکترون
concentration of electron چگالی الکترون
density of electron چگالی الکترون
conduction electron الکترون رسانایی
conduction electron الکترون رسانش
electron donor دهنده الکترون
electron avalanche بهمن الکترون
secondary electron الکترون ثانوی
electron affinity الکترون خواهی
high energy electron الکترون پر انرژی
initiating electron الکترون اغازگر
nonbonding electron الکترون ناپیوندی
electron concentration غلظت الکترون
electroneutrality الکترون خنثایی
free electron الکترون غیرپیوندی
electron transition انتقال الکترون
electron deceleration دیرکرد الکترون
electron diffraction خمیدگی الکترون
electron distribution پخش الکترون
electron trajectory مسیر الکترون
electron drift رانش الکترون
electron spin اسپین الکترون
electron spin تنیدگی الکترون
electron decay اضمحلال الکترون
electron shell پوسته الکترون
electron energy کارمایه ی الکترون
electron conduction هدایت الکترون
electron decay تجزیه الکترون
electron emmission انتشار الکترون
electron transition عبور الکترون
electron exchange تبادل الکترون
electronic concentration غلظت الکترون
electron focusing تمرکز الکترون
electron flow سیلان الکترون ها
electron pair زوج الکترون
electron flow فلوی الکترون
electron energy انرژی الکترون
electron injector الکترون افکن
electron multiplier افزاینده الکترون
electron emitter منبع الکترون
electrophile الکترون دوست
isoelectronic ions یونهای هم الکترون
electron recoil بازگشت الکترون
electron emission صدور الکترون
electron volt الکترون ولت
electron tube لوله الکترون
electron mass جرم الکترون
electron orbit مسیرگردش الکترون
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
outer shell electron الکترون لایه بیرونی
electron accelerator شتاب دهنده الکترون
electron pair زوج الکترون حفره
secondary electron emission پیل ثانویه الکترون
rest mass of the electron جرم ساکن الکترون
lone pair electron زوج الکترون ناپیوندی
electron deficient molecules مولکولهای با کمبود الکترون
elementary charge بار الکترون [فیزیک]
delocalized electron الکترون غیر مستقر
linear accelerator شتابده خطی الکترون
electron gun لوله پرتاب الکترون
electron multiplier فزون ساز الکترون
lone pair electron زوج الکترون تنها
electron attachment پیوستگی یا وابستگی الکترون
free electron model الگوی الکترون ازاد
transmission electron micrograph ریزنگار انتقال الکترون
electron capture detector اشکارساز الکترون گیراندازی
electron paramagnetic resonance رزونانس پارامغناطیسی الکترون
unpaired electron الکترون جفت نشده
electron spin resonance رزونانس اسپین الکترون
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
electron transit time زمان عبور الکترون
electroosmotic effect اثر الکترون اسمزی
electrophilic attack حمله الکترون دوستی
electron pairing زوج شدن الکترون
electron pair bond پیوند زوج الکترون
electron charge mass ratio چگالی بار الکترون
bonding electron pair زوج الکترون پیوندی
electrophilic reagent واکنشگر الکترون دوست
supressor grid شبکه الکترون بند
free electron gas گاز الکترون ازاد
electron deceleration کندی حرکت الکترون
quasi free electron theory نظریه الکترون شبه ازاد
electrosensitive چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electrophilic aromatic substitution استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent گروه استخلافی الکترون کشنده
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
Electron paramagnetic resonance [EPR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron spin resonance [ESR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
photon تنها یک الکترون تابش شود
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron releasing substituent گروه استخلافی الکترون دهنده
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beams مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge [esu] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow قاعده راست گرد برای جریان الکترون
statcoulomb [statC] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
line flyback اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beams حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beam حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
klystron لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
flyback اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
meandering گردش
revolution گردش
revolutions گردش
meanders گردش
excursions گردش
excursion گردش
operation گردش
gyrations گردش
strolled گردش
flowline خط گردش
flowine خط گردش
strolls گردش
gyration گردش
meandered گردش
movement گردش
itineration گردش
itineracy گردش
on the rove در گردش
stroll گردش
revving گردش
revved گردش
revs گردش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com