English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
Other Matches
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
blind circuit مدار یک طرفه
simplex مدار یک طرفه
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
positive sequence power in a three phase توان مستقیم مدار سه فازی
positive sequence polyphase system مدار چند فازی مستقیم
positive sequence polyphase system of or مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
locals اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned درخواست کردن درخواست وسایل
requisition درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions درخواست کردن درخواست وسایل
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
elicitation کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
half duplex یک طرفه
duplexes دو طرفه
full duplex دو طرفه
sideway یک طرفه
three sided سه طرفه
ventricose یک طرفه
one-sided یک طرفه
one sided یک طرفه
duplex دو طرفه
ancipital دو طرفه
one-way یک طرفه
tripartite سه طرفه
mutual دو طرفه
bilateral دو طرفه
triparite سه طرفه
one way یک طرفه
unilateral یک طرفه
ancipitous دو طرفه
ex parte یک طرفه
reciprocal دو طرفه
unilaterally یک طرفه
bidirectional دو طرفه
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
double envelopment مانوراحاطهای دو طرفه
check valve لیژ یک طرفه
check valve شیر یک طرفه
one sidely بطور یک طرفه
check valve سوپاپ یک طرفه
single flow راه یک طرفه
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
simultaneous ارسال دو طرفه
double envelopment احاطه دو طرفه
bidirectional printer چاپگر دو طرفه
flap valve شیر یک طرفه
double flow route مسیر دو طرفه
single lane شاهراه یک طرفه
box pleats چین دو طرفه
overrunning clutch کلاچ یک طرفه
all position welding جوشکاری دو طرفه
traffic circle دایرهی یک طرفه
duplex channel کانال دو طرفه
dual lane راه دو طرفه
dual carriage way شاهراه دو طرفه
flap gate دریچه یک طرفه
double throw switch کلید دو طرفه
one way only operation عملکردتنها یک طرفه
single throw switch کلید یک طرفه
freeing port شکاف یک طرفه
double sided disk دیسک دو طرفه
traffic circles دایرهی یک طرفه
unidirectional bus مسیر یک طرفه
two way road راه دو طرفه
two chromatography کروماتوگرافی دو طرفه
mutualization دو طرفه سازی
two way list لیست دو طرفه
single acting cylinder سیلندر یک طرفه
single envelopment احاطه یک طرفه
communication line خط مخابراتی
Italian roof بام چهار طرفه
one way only operation عملکرد فقط یک طرفه
It's one-way street. آن خیابان یک طرفه است.
treble hook قلاب ماهیگیری سه طرفه
double hook قلاب ماهیگیری دو طرفه
double floppy دیسک لرزان دو طرفه
duplex telephony مکالمه تلفنی دو طرفه
double suction pump تلمبه با مکش دو طرفه
two way simultaneous operation عملکرد همزمان دو طرفه
in the twinkling of an eye بیک طرفه العین
dual sided disk drives گردانندههای دیسک دو طرفه
copied نگهبان مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
double action عمل دوبله یادو طرفه
two sided disk status اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
communications software نرم افزار مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
signaled علایم مخابراتی مخابرات
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
signalled علایم مخابراتی مخابرات
volume قدرت دستگاه مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
way station ایستگاه رله مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
blind circuit مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
fire call درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested درخواست اماد کردن درخواست کردن
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com