English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
medal of freedom مدال ازادی
Other Matches
medalists دارای مدال برنده مدال
medallist دارای مدال برنده مدال
medallists دارای مدال برنده مدال
medalist دارای مدال برنده مدال
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
medals مدال
medal مدال
gong [British E] مدال
badge مدال
badges مدال
medalist برنده مدال
insigne مدال رسمی
silver medals مدال نقره
medalists برنده مدال
bronze medal مدال برنز
bronze medals مدال برنز
medallion مدال بزرگ
medal of honor مدال افتخار
silver medal مدال نقره
gold medals مدال طلا
medallist برنده مدال
gold medal مدال طلا
insignia مدال رسمی
medalled مدال دار
medalled مدال گرفته
numismatic مدال شناسی
medallists برنده مدال
numismatics مدال شناسی
numismatology مدال شناسی
medallions مدال بزرگ
campaign medal مدال جنگی
numismatist مدال شناس
service bar مدال یا نشان خدمت
bronze star medal مدال ستاره برنز
fourragere حکم نشان یا مدال
fourragere کاغذ حکم مدال
medals نشانی شبیه سکه مدال
They ripped off his medals . مدال هایش را از سینه اش کندند
exergue جای تاریخ سکه یا مدال
decoration اذین بندی مدال یا نشان
decorations اذین بندی مدال یا نشان
medal نشانی شبیه سکه مدال
medallion با مدال بزرگ زینت دادن
To be decorated . نشان گرفتن ( مدال وغیره )
medallions با مدال بزرگ زینت دادن
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
liberty ازادی
freeness ازادی
enfranchisement ازادی
liberal ازادی
liberals ازادی
emancipation ازادی
immunity ازادی
released ازادی
release ازادی
freedoms ازادی
freedom ازادی
manumission ازادی
looseness ازادی
liberticide ازادی کش
options ازادی
liberties ازادی
openness ازادی
indpendence ازادی
independence ازادی
option ازادی
releases ازادی
insubjection ازادی
liberation ازادی
large n ازادی
manumission ازادی برده
market freedom ازادی بازار
degrees of freedom درجات ازادی
edict of emancipation منشور ازادی
elbow room ازادی عمل
economic freedom ازادی اقتصادی
manumit ازادی بخشیدن
emancipatory ازادی بخش
market freedom ازادی تجاری
freedom of seas ازادی دریاها
freedom of the press ازادی نگارش
freedom to choose ازادی در انتخاب
freedom of trade ازادی تجارت
liberty of the press ازادی مطبوعات
freedom of enterprise ازادی تجارت
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of belief ازادی عقیده
liberty party حزب ازادی
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of experssion ازادی بیان
degree of freedom درجه ازادی
liberators ازادی بخش
liberator ازادی بخش
probation ازادی مشروط
civil liberty ازادی مدنی
civil liberties ازادی مدنی
the champion of liberty مدافع ازادی
free enterprise ازادی اقتصادی
liberally ازادی خواهانه
relief فراغت ازادی
toleration ازادی ازادگی
freehand ازادی در تصمیم
freehand ازادی عمل
statue of liberty مجسمه ازادی
parole ازادی مشروط
paroled ازادی مشروط
conditional discharge ازادی مشروط
catholicity ازادی فکر
habeas corpus حکم ازادی
advantages accruning from ازادی مطبوعات
probation ازادی بقیدالتزام
elbowroom ازادی عمل
paroling ازادی مشروط
free will ازادی اراده
probational ازادی بقیدالتزام
paroles ازادی مشروط
laissez-faire ازادی تجارت
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
laissez faire ازادی مطلق اقتصادی
laissez-faire ازادی صادرات وواردات
overindulgence ازادی بیش از حد دادن
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
laissez-faire ازادی کسب و کار
free thinking ازادی از قیود مذهب
liberalism اصول ازادی خواهی
nurse of liberty پرورشگاه یا مهد ازادی
liberals ازادی خواه زیاد
liberal ازادی خواه زیاد
probationary period دوره ازادی مشروط
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
free thought ازادی فکر لامذهب
latitudes ازادی عمل وسعت
latitude ازادی عمل وسعت
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
the champion of liberty سنگ بسینه زن ازادی
libertarians طرفدار ازادی اراده
libertarian طرفدار ازادی اراده
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
illiberal متعصب مخالف اصول ازادی
ransom ازادی کسی یاچیزی راخریدن
freewheel با ازادی حرکت وجنبش کردن
jubilee روز ازادی سال ویژه
freewheeled با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
jubilees روز ازادی سال ویژه
edict of emancipation ازادی بی قید و شرط اعطا شد
four freedoms ازادی در نطق و بیان عقیده
ransoms ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
scope میدان دید ازادی عمل
nationalist ملی گرا ازادی طلب
nationalist ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists ملی گرا ازادی طلب
nationalists ازادی خواه واستقلال طلب
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
individualism اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
liberalism اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroles ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
paroling ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
liberalparty حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com