English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English Persian
silver medal مدال نقره
silver medals مدال نقره
Other Matches
silver نقره پوش کردن نقره فام شدن
silvers نقره پوش کردن نقره فام شدن
medalist دارای مدال برنده مدال
medallists دارای مدال برنده مدال
medallist دارای مدال برنده مدال
medalists دارای مدال برنده مدال
gong [British E] مدال
medals مدال
medal مدال
badges مدال
badge مدال
insignia مدال رسمی
insigne مدال رسمی
numismatology مدال شناسی
numismatics مدال شناسی
numismatic مدال شناسی
medalled مدال گرفته
medalled مدال دار
medalist برنده مدال
medal of honor مدال افتخار
medal of freedom مدال ازادی
numismatist مدال شناس
campaign medal مدال جنگی
gold medal مدال طلا
gold medals مدال طلا
medalists برنده مدال
medallist برنده مدال
medallion مدال بزرگ
bronze medal مدال برنز
medallists برنده مدال
medallions مدال بزرگ
bronze medals مدال برنز
fourragere کاغذ حکم مدال
bronze star medal مدال ستاره برنز
service bar مدال یا نشان خدمت
fourragere حکم نشان یا مدال
exergue جای تاریخ سکه یا مدال
decorations اذین بندی مدال یا نشان
medal نشانی شبیه سکه مدال
decoration اذین بندی مدال یا نشان
medals نشانی شبیه سکه مدال
They ripped off his medals . مدال هایش را از سینه اش کندند
medallions با مدال بزرگ زینت دادن
To be decorated . نشان گرفتن ( مدال وغیره )
medallion با مدال بزرگ زینت دادن
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
silver plate اب نقره
argentum نقره
silvering اب نقره
argent نقره
silvers نقره
silver نقره
argentine نقره
shiner پول زر یا نقره
silver vessels فروف نقره
queen of night سیم نقره
silver bar شمش نقره
silver extraction استخراج نقره
silver foil ورق نقره
silver nitrate نیترات نقره
silver <adj.> رنگ نقره ای
silver medals نشان نقره
silvern نقره فام
silver medal نشان نقره
silveriness نقره فامی
silverer نقره کار
silver standard استاندارد نقره
silver spoon قاشق نقره
silver plate فرف نقره
silver plate نقره اندود
desilverize نقره گرفتن از
silversmiths نقره ساز
conductive silver نقره هادی
argentous نقره دار
argentometry نقره سنجی
argentometer نقره سنج
argentiferous نقره دار
argentation نقره کاری
argentation اب نقره دادن
electrolytic silver refining الکترولیز نقره
flat silver فروف نقره
silverware فروف نقره
silverware نقره الات
silvery نقره فام
silversmith نقره ساز
ingots silver نقره شمش
impure nitric acid تیزاب نقره
hessite تلورید نقره
silversmith نقره کار
silversmiths نقره کار
argent پول نقره
vase گلدان نقره وغیره
vases گلدان نقره وغیره
silver standard واحد پول نقره
silver fox روباه نقره فام
bullion شمش طلا و نقره
galvanised با برق اب طلا یا نقره دادن به
krone مسکوک نقره دانمارک و نروژ
groat سکه نقره چهار پنسی
platinum blonde دارای موی نقره فام
drachmae پول نقره یونان باستان
drachma پول نقره یونان باستان
silverfish انواع ماهیان نقره فام
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
drachmas پول نقره یونان باستان
rupee واحد پول نقره هندوستان
rupees واحد پول نقره هندوستان
bonanzas رگه بزرگ طلا یا نقره
bonanza رگه بزرگ طلا یا نقره
silvern دارای صدای نقره سیمین
lunar caustic نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
galvanizes با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanize با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanising با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanises با برق اب طلا یا نقره دادن به
plating اب نقره یااب طلا روکش کاری
thaler یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
sodium فلز نرم ومومی شکل نقره فام
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com