Dictiornary-Farsi | مداومت تامین اعتبار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
continuing appropriation	مداومت تامین اعتبار


Other Matches

committment	تامین اعتبار
appropriation reimbur sement	تامین اعتبار
continuing appropriation	تامین اعتبار پیوسته
garnishee	کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
no year oppropriation	حساب تامین اعتبار باز حساب باز
garnishment	تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remands	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
overdrafts	حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft	حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
continuation	مداومت
keep at it	مداومت کنید
reopens	مداومت کردن
sedulousness	کوشایی مداومت
assiduity	استقامت مداومت
reopening	مداومت کردن
reopened	مداومت کردن
sedulity	کوشایی مداومت
continuity of command	مداومت فرماندهی
reopen	مداومت کردن
continuity of operations	مداومت عملیات
unfinanced	بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
keeps	مداومت بامری دادن
keep	مداومت بامری دادن
perseverance	ثبات قدم مداومت
officer on duty	افسر مداومت کار
close in security	برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
communication security monitoring	کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
credit system of supply	سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
communication security account	میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
to keep on doing something	د رکاری مداومت کردن کاریرارادنبال کردن
request for discharge	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
safety limit	حد تامین
cover	تامین
coverings	تامین
safety	تامین
covers	تامین
securing	تامین
hedging	تامین
water supplies	تامین اب
water supply	تامین اب
security	تامین
securement	تامین
insures	تامین کردن
insuring	تامین کردن
secures	درامان تامین
ensuring	تامین کردن
ensures	تامین کردن
secures	تامین شده
procurement	تامین اماد
coverings	تامین کردن
cover	تامین کردن
funding	تامین وجه
protection	تامین نامه
buffer zone	منطقه تامین
buffer zones	منطقه تامین
financiers	تامین اعتبارکننده
social security	تامین اجتماعی
insecurity	عدم تامین
security	تامین مصونیت
guarantees	تامین کردن
guaranteed	تامین کردن
financier	تامین اعتبارکننده
guarantee	تامین کردن
covers	تامین کردن
ensured	تامین کردن
take care of	تامین کردن
supply port	درگاه تامین
signal security	تامین مخابراتی
the rule of law	تامین قضایی
safety stakes	دستکهای تامین
safety factor	عامل تامین
safety factor	ضریب تامین
safety diagram	دیاگرام تامین
the rule of law	تامین قانونی
supplying	تامین کردن
transmission security	تامین ارسال
troop safety	تامین عده ها
supplied	تامین کردن
secures	تامین کردن
transmission security	تامین مخابره
supply	تامین کردن
quia timet	حکم تامین
provisioning	تامین ذخیره
preservation of evidence	تامین دلیل
give security for	تامین کردن
communication security	تامین مخابراتی
collective security	تامین اجتماعی
chemical security	تامین شیمیایی
buffer stock	تامین ذخیره
secure	درامان تامین
secure	تامین کردن
secure	تامین شده
area security	تامین منطقه
ensure	تامین کردن
internal security	تامین داخلی
fulfill	تامین کردن
local security	تامین محلی
factor of safety	عامل تامین
electronic security	تامین الکترونیکی
physical security	تامین تاسیسات
cryptosecurity	تامین رمز
standing	اعتبار
invalids	: بی اعتبار
reputation	اعتبار
reputations	اعتبار
importance	اعتبار
esteem	اعتبار
prestige	اعتبار
invalid	: بی اعتبار
funded	اعتبار
fund	اعتبار
estimate	اعتبار
estimated	اعتبار
estimates	اعتبار
appropriation symbol	کد اعتبار
credit line	حد اعتبار
creditability	اعتبار
creditless	بی اعتبار
line of cerdit	خط اعتبار
reputability	اعتبار
validation	اعتبار
entitlement	اعتبار
entitlements	اعتبار
advances	اعتبار
estimating	اعتبار
budget	اعتبار
budgeted	اعتبار
budgets	اعتبار
value	اعتبار
values	اعتبار
valuing	اعتبار
validity	اعتبار
void	بی اعتبار
advance	اعتبار
influenced	اعتبار
influencing	اعتبار
credited	اعتبار
credit	اعتبار
advancing	اعتبار
crediting	اعتبار
credibility	اعتبار
prestigious	با اعتبار
authenticity	اعتبار
credits	اعتبار
influence	اعتبار
influences	اعتبار
guarantees	تامین تضمین کردن
collective security	تامین دسته جمعی
bombline	خط تامین پرتاب بمب
unemployment fund	صندوق تامین بیکاری
security for costs	تامین هزینه دعوی
safety officer	افسر تامین یکان
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
ups	تامین برق بی وقفه
supply company	شرکت تامین کننده
victual	خواربار تامین کردن
safety card	کارت تامین اتشبار
water supply to navigation	تامین اب کانال کشتیرانی
security for cost	تامین هزینه دادرسی
self protection	برقراری تامین از خود
tucker	تامین غذا کردن
transmission security	تامین ارسال پیام
to feather ones nest	تامین اتیه کردن
secures	مطمئن تامین کردن
appropriation reimbur sement	تامین سپرده یاوثیقه
secure	تامین کردن هدف
secure	مطمئن تامین کردن
area security	تامین منطقه عملیات
social security organization	سازمان تامین اجتماعی
social security program	برنامه تامین اجتماعی
social security system	نظام تامین اجتماعی
angle of safety	زاویه تامین گلوله
guarantee	تامین تضمین کردن
guaranteed	تامین تضمین کردن
secures	تامین کردن هدف
social security act	قانون تامین اجتماعی
communication security	برقراری تامین مخابراتی
social security benefits	منافع تامین اجتماعی
deficit financing	تامین کسر بودجه
power supply	تامین کننده برق
rear area security	تامین منطقه عقب
levy a sum on a person's property	تامین خواسته کردن
safety	برقرار کردن تامین
finances	تامین هزینه پولی
financing	تامین هزینه پولی
make up a deficit	تامین کردن کسری
financed	تامین هزینه پولی
finance	تامین هزینه پولی
finance company	شرکت تامین مالی
pacification	تامین ثبات داخلی
emanitions security	تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
elegit	حکم تامین مدعی به
to ensure something	تامین کردن [چیزی]
elevation of security	زیاد کردن تامین
consumption credit	اعتبار مصرفی
content validity	اعتبار محتوا