English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (7 milliseconds)
English Persian
continuity of command مداومت فرماندهی
Other Matches
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
continuation مداومت
reopens مداومت کردن
reopened مداومت کردن
reopen مداومت کردن
keep at it مداومت کنید
continuity of operations مداومت عملیات
reopening مداومت کردن
sedulity کوشایی مداومت
sedulousness کوشایی مداومت
assiduity استقامت مداومت
keeps مداومت بامری دادن
keep مداومت بامری دادن
continuing appropriation مداومت تامین اعتبار
officer on duty افسر مداومت کار
perseverance ثبات قدم مداومت
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
to keep on doing something د رکاری مداومت کردن کاریرارادنبال کردن
bridges پل فرماندهی
commandantship فرماندهی
executive branch فرماندهی
commandership فرماندهی
bridge پل فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
bridged پل فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
strategies فن فرماندهی
commands فرماندهی
command فرماندهی
commanded فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
leadership فرماندهی
strategy فن فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
command report گزارش فرماندهی
command language زبان فرماندهی
command mode حالت فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
command group گروه فرماندهی
commander's estimate براورد فرماندهی
command and control کنترل و فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
commander's call در اختیار فرماندهی
commandery مقام فرماندهی
commandery محل فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
unified command فرماندهی متحد
tactical command ship ناو فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
support command فرماندهی پشتیبانی
scheme of command طرح فرماندهی
oldman مقام فرماندهی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
logistical command فرماندهی لجستیکی
lead a unit فرماندهی کردن
joint command فرماندهی مشترک
head quarters مرکز فرماندهی
flag ship ناو سر فرماندهی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
base command فرماندهی پایگاه
area command فرماندهی منطقه
flagships ناو فرماندهی
commands سرکردگی فرماندهی
command post پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
high command فرماندهی عالی
air command فرماندهی هوایی
administrative command فرماندهی اداری
bridge پل فرماندهی کشتی
flagship ناو فرماندهی
bridges پل فرماندهی کشتی
command سرکردگی فرماندهی
supreme فرماندهی عالی
headquarters مرکز فرماندهی
commanded سرکردگی فرماندهی
bridged پل فرماندهی کشتی
headquarters قرارگاه فرماندهی
cupolas برجک فرماندهی تانک
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
forward command post پست فرماندهی جلو
cupola برجک فرماندهی تانک
kommandatura مرکز فرماندهی نظامی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
command liaison افسر رابط فرماندهی
type command فرماندهی ناو گروه
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
guide کشتی فرماندهی عملیات
air command فرماندهی نیروی هوایی
unified یکپارچه فرماندهی متحد
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
guides کشتی فرماندهی عملیات
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
guided کشتی فرماندهی عملیات
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
officers افسر معین کردن فرماندهی کردن
officer افسر معین کردن فرماندهی کردن
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
command management system سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com