Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
Other Matches
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
tenancy in common
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
chartering
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
chater party
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
Lease (rental) agreement.
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
farms
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
under lease
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
leases
اجاره نامه اجاره دادن
letting
اجاره دادن اجاره رفتن
lease
اجاره نامه اجاره دادن
lets
اجاره دادن اجاره رفتن
let
اجاره دادن اجاره رفتن
separation of ownership and control
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
leasing
اجاره کردن اجاره
rental
اجاره بها اجاره
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
ownership right
حق مالکیت
right of ownership
حق مالکیت
possession
مالکیت
dominium
مالکیت
propritorship
مالکیت
ownership
حق مالکیت
ownership
مالکیت
proprietorial right
حق مالکیت
proprietorship
مالکیت
dominion
حق مالکیت
acquisition
مالکیت
support
حق مالکیت
acquisitions
مالکیت
sublease
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
asset ownership
مالکیت دارائی
possessory right
حق تصرف یا مالکیت
muniment of title
دلیل مالکیت
possessory action
دعوی مالکیت
ascription
تصدیق مالکیت
public ownership
مالکیت دولتی
ownership and management
مالکیت و مدیریت
villeinage
مالکیت رعیت
public domain
مالکیت دولتی
personal ownership
مالکیت شخصی
literary property
حق مالکیت ادبی
documents of title
سند مالکیت
dispossession
سلب مالکیت
estate in common
مالکیت مشاع
collective ownership
مالکیت مشاع
collective ownership
مالکیت جمعی
condominium
مالکیت مشترک
accession
شرکت در مالکیت
condominiums
مالکیت مشترک
public ownership
مالکیت عمومی
individual ownership
مالکیت فردی
joint ownership
مالکیت مشترک
joint ownership
مالکیت مشاع
document of title
سند مالکیت
state enterprise
مالکیت دولتی
title deed
سند مالکیت
title deed
اسناد مالکیت
state ownership
مالکیت دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
confusion
مالکیت ما فی الذمه
title
مستند مالکیت
titles
مستند مالکیت
slaveholding
مالکیت برده
qualified property
مالکیت محدود
reconversion
اعاده مالکیت
retention of title
حفظ مالکیت
special property
مالکیت خاص
retention of title
ضبط مالکیت
root of title
منشاء مالکیت
seisin
مالکیت اراضی
property rights
حقوق مالکیت
private property
مالکیت خصوصی
possessory title
عنوان مالکیت
possessory title
سمت مالکیت
get hold of (something)
<idiom>
به مالکیت رسیدن
praivate ownership
مالکیت خصوصی
private ownership
مالکیت خصوصی
alienation
انتقال مالکیت
joint ownership
مالکیت اشتراکی
gen
حالت مالکیت
title of territory
مالکیت اقلیم
title deed
قباله مالکیت
expropriation
سلب مالکیت
title deeds
سند مالکیت
repossess
مالکیت مجدد یافتن
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
expropriates
سلب مالکیت کردن از
repossessed
مالکیت مجدد یافتن
expropriating
سلب مالکیت کردن از
expropriated
سلب مالکیت کردن از
repossessing
مالکیت مجدد یافتن
expropriate
سلب مالکیت کردن از
collectivity
مالکیت اشتراکی جمع
title of territory
مالکیت قلمرو کشور
share certificate
گواهی مالکیت سهام
mere right
حق مالکیت بدون تصرف
title-holder
صاحب سند مالکیت
prescriptive right or title
حق مالکیت از راه مرورزمان
possession by title of ownership
تصرف به عنوان مالکیت
possessory action
دعوی اعاده مالکیت
title-holders
صاحب سند مالکیت
entitled to owver ship
دارای حق مالکیت است
passing the ownership
مالکیت مافی الذمه
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
estate in common
اشتراک در مالکیت زمین
replevin
دعوی اعاده مالکیت
prescriptive right
حق مالکیت از طریق مرورزمان
disowned
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowning
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
freehold
مالکیت مطلق ملک موروثی
disowns
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
put in a claim for something
مدعی مالکیت چیزی شدن
disorintate
مالکیت چیزی راانکار کردن
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
socialism
مالکیت اجتماعی ابزار تولید
to put in possession
مالکیت دادن متصدی کردن
titleholder
صاحب سند مالکیت دارای عنوان
hold down
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
hold down
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
freeboard
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
p is nine points of the law
تصرف شرط عمده مالکیت است
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
shares
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
estate in fee
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
eminent domain
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
chose in action
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
leases
اجاره
factor payments
اجاره
rent
اجاره
to hold by lease
در اجاره
let
اجاره
lets
اجاره
letting
اجاره
hired
در اجاره
leasing
اجاره
tenanted by
در اجاره
on lease
در اجاره
locatio
اجاره
lease
اجاره
hire
اجاره
rent free
بی اجاره
hires
اجاره
hiring
اجاره
rent-free
بی اجاره
provisional
موقت
pontoons
پل موقت
interim
موقت
makeshift
موقت
intrim
موقت
adhoc
موقت
pontoon
پل موقت
pontoon bridge
پل موقت
pro tempore
موقت
temporary
موقت
apostrophe
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
property in action
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
apostrophes
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
prescription
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
estate at will
اجاره مشروط
put out on lease
اجاره دادن
rental
اجاره نامه
hire out
<idiom>
اجاره شخصی
car hire
اجاره اتومبیل
stand for
<idiom>
اجاره دادن
tenruial
تصرفی اجاره
explicit rent
اجاره بها
economic rent
اجاره اقتصادی
tenant
اجاره کردن
rent
اجاره کردن
rent
اجاره دادن
tenant
اجاره دار
leaseholders
اجاره دار
rent
اجاره بها
leaseholder
اجاره دار
farmable
قابل اجاره
take on lease
اجاره کردن
hiring
اجاره کردن
farmeble
قابل اجاره
subject of hire
مورد اجاره
let
اجاره دهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com