English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cpu مدت زمانی که بازیابی و اجرای دستور طول می کشد
Other Matches
fetch رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetches رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
machines کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
latency تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
executed رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executing رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
execute رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
immediate عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
operand عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
phased دوره زمانی اجرای برنامه
phase دوره زمانی اجرای برنامه
phases دوره زمانی اجرای برنامه
fetch دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetched دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetches دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetch رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetches رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
insubordination سرپیچی از اجرای دستور
final process دستور اجرای حکم
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
execution مدت زمان بین اجرای یک دستور
immediate روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
executes بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executing بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executed بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
operation بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
cancels متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancel متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
executing دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executed دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
condition ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
executes دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
execute دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
modes وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
automatic توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatics توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
stepping اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
completing عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
interactive محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
modes وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
fetched بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetches بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetch بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
halts دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
transferring زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
chaining اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
Sound Recorder امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
run duration خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
application of fire اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
possession money حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
salvaging بازیابی
retrieval بازیابی
recovery بازیابی
salvage بازیابی
recoveries بازیابی
salvages بازیابی
salvaged بازیابی
information retrieval بازیابی اطلاعات
retrieves بازیابی کردن
data retrieval بازیابی داده ها
retrieved بازیابی کردن
document retrieval بازیابی سند
energy regeneration بازیابی انرژی
false retrieval بازیابی کاذب
gas recovery بازیابی بنزین
grease trap بازیابی چربی
retrieve بازیابی کردن
ir بازیابی اطلاعات
acid reclaim بازیابی اسید
message retrieval بازیابی پیام
detection بازیابی بازرسی
pull instruction دستورالعمل بازیابی
nickel recovery بازیابی نیکل
retrieval code رمز بازیابی
at the expense of recovery در هزینه های بازیابی
recovery procedures روشهای بازیابی
recovering بهبود یافتن بازیابی
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
acid restoring plant کارگاه بازیابی اسید
acid recovery plant کارگاه بازیابی اسید
pulls بازیابی داده از پشته
information and storage and retrieval ذخیره و بازیابی اطلاعات
pull بازیابی داده از پشته
bibliographic retrieval service سرویس بازیابی کتابشناسی
sulfur recovery unit واحد بازیابی گوگرد
recover بهبود یافتن بازیابی
information retrieval system سیستم بازیابی اطلاعات
salvage group گروه بازیابی وسایل
recovers بهبود یافتن بازیابی
second wind بازیابی وضع عادی تنفس
to recover a body from the wreckage بازیابی کردن لاشه ای از خرابه
information storage and retrieval بازیابی و ذخیره سازی اطلاعات
post attack بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
map بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه
maps بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه
mass storage ذخیره و بازیابی حجم بزرگ داده
read بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
recovery بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
recoveries بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
reads بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
high fidelity music reproducing system سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
backward بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
select یافتن و بازیابی اطلاعات مشخص از پایگاه داده ها
read ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
selected یافتن و بازیابی اطلاعات مشخص از پایگاه داده ها
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
reads ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
backwards بازیابی داده از سیستمی که آسیب دیده است
stations وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stationed وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
basics روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
retrieves بازیابی اطلاعات ازفایل یا وسیله ذخیره سازی
selects یافتن و بازیابی اطلاعات مشخص از پایگاه داده ها
retrieved بازیابی اطلاعات ازفایل یا وسیله ذخیره سازی
retrieve بازیابی اطلاعات ازفایل یا وسیله ذخیره سازی
fetches سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
reads عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
electronic سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
fetch سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com