Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
operation
مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
Other Matches
real time
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
executing
حلقه اجرا
executed
حلقه اجرا
execute
حلقه اجرا
executes
حلقه اجرا
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
run duration
مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
times
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
timed
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
time
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
queue
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
real time
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
queueing
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queues
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queued
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
targeting
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targetting
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targetted
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targets
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targeted
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
target
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
run duration
مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
cycle
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycled
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycles
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
operand
که باید توسط عملگرا اجرا شود
Back to the drawing board
<idiom>
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
backgrounds
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
tasks
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
task
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
multiple
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
executed
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executing
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
execute
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executes
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
sessions
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session
1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
string
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
processor
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
event driven
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
unmodified instruction
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
bombs
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
stacked
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
transfers
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
masters
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops
حلقه درون حلقه دیگر
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
حلقه درون حلقه دیگر
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped
حلقه درون حلقه دیگر
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simple
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
wreathy
حلقه حلقه شده
purls
حلقه حلقه شدن
convolute
حلقه حلقه کردن
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purl
حلقه حلقه شدن
purled
حلقه حلقه شدن
purling
حلقه حلقه شدن
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
run
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
client side
داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
time sense
حس زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
sometime
یک زمانی
timeline
خط زمانی
eternities
بی زمانی
onetime
یک زمانی
time limit
حد زمانی
temporal
زمانی
eternity
بی زمانی
synchrony
هم زمانی
time limits
حد زمانی
whilom
یک زمانی
monomial
یک زمانی
synchronization
هم زمانی
simultaneeity
هم زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
time frame
چارچوب زمانی
time preference
رجحان زمانی
time frames
چارچوب زمانی
time series
سریهای زمانی
schedule
برنامه زمانی
flashback
وقفه زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
time slice
برش زمانی
time yield
تسلیم زمانی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
timer switch
کلید زمانی
time table
جدول زمانی
timetrend
روند زمانی
unit of time
واحد زمانی
vintage model
الگوی زمانی
time study
بررسی زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time score
نمره زمانی
times
زمانی موقعی
time bar
محدودیت زمانی
time base
مبدا زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time constant
ثابت زمانی
discrete time
با گسستگی زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
time
زمانی موقعی
timed
زمانی موقعی
temporal maze
ماز زمانی
temporal sign
علامت زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
time division multiplex
تسهیم زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
time error
خطای زمانی
time preference
ترجیح زمانی
scheduled
برنامه زمانی
schedules
برنامه زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
time priority
اولویت زمانی
time priority
تقدم زمانی
time quantum
ذره زمانی
time path
مسیر زمانی
time estimation
براورد زمانی
time fire
تیر زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time horizon
افق زمانی
time interval
فاصله زمانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com