English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
English Persian
access shaft مدخل استوانه ای
Other Matches
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
accessed مدخل
accesses مدخل
accessing مدخل
door way مدخل
intake مدخل
intakes مدخل
entry مدخل
gates مدخل
gate مدخل
entrance مدخل
entrancing مدخل
entranced مدخل
preambles مدخل
preamble مدخل
entrances مدخل
port مدخل
adit مدخل
headwords مدخل
access مدخل
end lobby-entry مدخل
gateways مدخل
propylaeum مدخل
gateway مدخل
lobby-entry مدخل
entree مدخل
firth مدخل
introit مدخل
headword مدخل
mouthed مدخل بیان
mouthing مدخل بیان
mouths مدخل بیان
gate مدخل دریجه سد
gates مدخل دریجه سد
entry block کنده مدخل
nave portal مدخل کلیسا
ostium مدخل دهانه
air intake مدخل هوا
entrance درب مدخل
serial port مدخل سری
energy intake مدخل انرژی
portals مدخل ایوان
portal مدخل ایوان
torii مدخل معبد
mouth مدخل بیان
entrancing درب مدخل
intake مدخل ابگیری
entrance مدخل بار
entranced مدخل بار
entranced درب مدخل
entrances مدخل بار
entrances درب مدخل
entrancing مدخل بار
intakes مدخل ابگیری
filter insert دریچه یا مدخل صافی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
torii طاق مدخل معبد
vomitoryt دراروپا مدخل تماشاخانه
sill of a dock ستون مدخل حوض دریایی
cylinder استوانه
platten استوانه
dog-wheel استوانه
cylinders استوانه
platen استوانه
cannons استوانه
shafts استوانه
drummed استوانه
drum استوانه
shaft استوانه
cannon استوانه
roller استوانه
rollers استوانه
bridal door [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
induction cylinder استوانه القائی
ruffini cylinder استوانه روفینی
winching استوانه تارکشی نخ
graduate استوانه مدرج
revolving top استوانه توزیع
wehnelt cylinder استوانه ونلت
recoil cylinder استوانه دافع
stela استوانه اوندی
stele استوانه اوندی
guide cylinder استوانه راهنما
cylindroid شبه استوانه
cylindroid استوانه وار
cylindrically بشکل استوانه
graduated cylinder استوانه مدرج
graduating استوانه مدرج
driving sleeve استوانه گرداننده
graduates استوانه مدرج
winch استوانه تارکشی نخ
winched استوانه تارکشی نخ
winches استوانه تارکشی نخ
drummed طبل کوس استوانه
thin walled cylinder استوانه جدار نازک
rod یاخته استوانه ای [در چشم]
drummed درام سیلندر استوانه
drum درام سیلندر استوانه
drummed فرف استوانه شکل
drum طبل کوس استوانه
drum فرف استوانه شکل
fust [میله استوانه ای ستون ها]
cylindrical coordinate مختصات استوانه ای [ریاضی]
drum [ستون استوانه شکل]
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
stelar دارای استوانه اوندی
motor tube استوانه موتور موشک
replenisher استوانه نافم روغن
dashpot استوانه متعادل کننده
rundle استوانه گردنده گوی
roller بام غلتان استوانه
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
cylindrical دارای شکل استوانه
rollers بام غلتان استوانه
spacer disk استوانه توپر فلزی
counterbore خزینه دار کردن استوانه
warping head استوانه چرخنده بکسل لنگر
cylindrical coordinate system دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
beater mill تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
trommel غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fusarole [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
bushes استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
solenoid سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
valve seat insert مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
kelly drive bushing اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com