Dictiornary-Farsi | مدرسهی روزانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 106 (7 milliseconds)

English	Persian
day school	مدرسهی روزانه
day schools	مدرسهی روزانه


Other Matches

day fighter	هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
Sunday Schools	مدرسهی یکشنبه
Sunday School	مدرسهی یکشنبه
perdiem	روزانه
quotidian	روزانه
per day	روزانه
dailies	روزانه
daily <adj.> <adv.>	روزانه
day by day	روزانه
diurnally	روزانه
day-to-day <adj.>	روزانه
by d.	روزانه
every single day <adv.>	روزانه
diurnal	روزانه
everyday <adj.>	روزانه
day in, day out <adv.>	روزانه
every day <adv.>	روزانه
on a daily basis <adv.>	روزانه
each day <adv.>	روزانه
workaday	روزانه
mean daily	متوسط روزانه
morning orders	برنامه روزانه
habitude	عادت روزانه
duily bread	نان روزانه
every single day <adv.>	بطور روزانه
diurnal tide	کشند روزانه
diurnal load	بار روزانه
every day <adv.>	بطور روزانه
order of the day	برنامه روزانه
each day <adv.>	بطور روزانه
on a daily basis <adv.>	بطور روزانه
daily <adj.> <adv.>	بطور روزانه
way of life	فعالیتهای روزانه
day in, day out <adv.>	بطور روزانه
workouts	ورزش روزانه
workout	ورزش روزانه
victualling allowance	جیره روزانه
purchase journal	دفترخرید روزانه
morning orders	دستورات روزانه
day hospital	بیمارستان روزانه
journals	گزارش روزانه
journals	دفتروقایع روزانه
journal	گزارش روزانه
dailgy food allowance	جیره روزانه
journal	دفتروقایع روزانه
daily pay	دستمزد روزانه
daily round	گردش روزانه
daily wage	مزد روزانه
daily storage	مخزن روزانه
daily round	کارهای روزانه
log book	دفتر رخدادهای روزانه
log books	دفتر رخدادهای روزانه
breviary	کتاب نمازوادعیه روزانه
day of supply	روز امادتدارکات روزانه
utilization	کاربرد روزانه استفاده
ration	مقدار جیره روزانه
working day	ساعت کار روزانه
rationed	مقدار جیره روزانه
diary	دفتر یادداشت روزانه
rations	مقدار جیره روزانه
diaries	دفتر خاطرات روزانه
daily routine	عادت جاری روزانه
diaries	دفتر یادداشت روزانه
average daily traffic [ADT]	متوسط ترافیک روزانه
diary	دفتر خاطرات روزانه
daily bread	نان یارزق روزانه
plan of the day	برنامه روزانه ناو
daily flood peak	حداکثر سیل روزانه
extern	کمک پزشک روزانه
semidiurnal tide	کشند نیم روزانه
journal book	دفتر گزارش روزانه
logbook	گزارش روزانه سفرکشتی
daily flood peak	بیشینه روزانه سیل
dailgy food allowance	جیره غذایی روزانه
watch and ward	حق نگهبانی روزانه و شبانه
muster book	دفتر ثبت وقایع روزانه
daybook	دفتر ثبت وقایع روزانه
daylight traffic line	خط منع ایاب ذهاب روزانه
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
table d'hote	خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
log	شرح روزانه جدول لگاریتم
diarists	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
diarist	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
logs	شرح روزانه جدول لگاریتم
What is the charge per day?	کرایه روزانه چقدر است؟
diaries	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
termograph	دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
daily range of soil temperature	دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
diary	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
cash register	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
ephermeris	جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] .	مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
cash registers	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
pocket money .	پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
daymark	علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.	تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
log	گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs	گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
personal	امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+	برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
work day	روز کار ساعت کار روزانه
A day to day program.	برنامه روز به روز ( روزانه )