English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English Persian
preliminary school مدرسه ابتدائی
Other Matches
prima facia ابتدائی
primigenial ابتدائی
preliminaries ابتدائی
preliminary ابتدائی
initials ابتدائی
initialed ابتدائی
initialing ابتدائی
initialled ابتدائی
initial ابتدائی
initialling ابتدائی
inchoative ابتدائی
inceptive ابتدائی
tentative ابتدائی
preliminary budget بودجه ابتدائی
rudimental بدوی ابتدائی
initial expenses هزینه ابتدائی
ingressive بدوی ابتدائی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
incipiently بطور ابتدائی یا بدوی
incipient stages مراحل نخستین یا ابتدائی
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
zapp flap شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
school mate هم مدرسه
school fellow هم مدرسه
academies مدرسه
academy مدرسه
schoolmate هم مدرسه
school مدرسه
schoolmates هم مدرسه
schools مدرسه
school age سن مدرسه
prep مدرسه مقدماتی
schoolteachers معلم مدرسه
schoolyard حیاط مدرسه
schoolmarm مدیره مدرسه
philosophy of the lyceum فلسفه مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
schoolgirls دختر مدرسه
schoolyard محوطهی مدرسه
schoolma'am مدیره مدرسه
school truancy مدرسه گریزی
secondery school مدرسه متوسطه
senior high school مدرسه متوسطه
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
technical school مدرسه فنی
schoolteacher معلم مدرسه
unschooled مدرسه نرفته
school counselor مشاور مدرسه
schoolyards محوطهی مدرسه
schoolyards حیاط مدرسه
school تحصیل در مدرسه
satchel کیف مدرسه
satchels کیف مدرسه
janitor فراش مدرسه
janitor راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitors فراش مدرسه
janitors راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy مدرسه گریزی
trade school مدرسه حرفهای
schooling مدرسه رفتن
schools تحصیل در مدرسه
schoolwork درس مدرسه
school shooting تیراندازی در مدرسه
trade schools مدرسه حرفهای
grammar schools مدرسه ابتدایی
head master مدیر مدرسه
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
private school مدرسه ملی
private schools مدرسه ملی
school phobia مدرسه هراسی
summer school مدرسه تابستانی
summer schools مدرسه تابستانی
These shoes dont fit me. زنگ مدرسه خورده
the school is out مدرسه تعطیل است
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
The last school day. آخرین روز مدرسه
play hooky <idiom> از مدرسه یا کار دررفتن
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
seminary مدرسه علوم دینی
faculties اولیای مدرسه دانشکده
faculty اولیای مدرسه دانشکده
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
school readiness امادگی ورود به مدرسه
junior college مدرسه فوق دیپلم
school of tecnology مدرسه عالی فنی
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
prep مدرسه ابتدایی دبستان
seminaries مدرسه علوم دینی
technical colleges مدرسه عالی فنی
technical college مدرسه عالی فنی
schooltime ساعات درس مدرسه
subprincipal معاون رئیس مدرسه
theological school مدرسه علوم دینی
scholastic اقتصادی مدرسه ایها
high schools مدرسه متوسطه دبیرستان
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
schoolmaster نافم مدرسه مکتب دار
schoolmasters نافم مدرسه مکتب دار
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
PTA's مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA مخفف انجمن خانه و مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
alma mater سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
schoolmasters مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
nursery schools مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmaster مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
schoolastic پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
advisee کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
grader جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
schoolman پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
whipping boy بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com