Dictiornary-Farsi | مدرسه عالی فنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
technical college	مدرسه عالی فنی
technical colleges	مدرسه عالی فنی
school of tecnology	مدرسه عالی فنی


Other Matches

advanced level	پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom>	به ترتیب عالی یا محیطی عالی
school fellow	هم مدرسه
school mate	هم مدرسه
academies	مدرسه
schoolmate	هم مدرسه
schoolmates	هم مدرسه
school age	سن مدرسه
academy	مدرسه
school	مدرسه
schools	مدرسه
private school	مدرسه ملی
janitors	راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitor	راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
technical school	مدرسه فنی
private schools	مدرسه ملی
head master	مدیر مدرسه
senior high school	مدرسه متوسطه
unschooled	مدرسه نرفته
secondery school	مدرسه متوسطه
schoolgirls	دختر مدرسه
schoolgirl	دختر مدرسه
drop out (of school) <idiom>	ترک مدرسه
trade schools	مدرسه حرفهای
janitors	فراش مدرسه
janitor	فراش مدرسه
satchels	کیف مدرسه
satchel	کیف مدرسه
truancy	مدرسه گریزی
schoolyard	حیاط مدرسه
schoolteachers	معلم مدرسه
schoolyard	محوطهی مدرسه
schoolteacher	معلم مدرسه
schoolyards	حیاط مدرسه
schoolyards	محوطهی مدرسه
trade school	مدرسه حرفهای
schoolwork	درس مدرسه
schooling	مدرسه رفتن
school phobia	مدرسه هراسی
schoolmarm	مدیره مدرسه
philosophy of the lyceum	فلسفه مدرسه
preliminary school	مدرسه ابتدائی
prep	مدرسه مقدماتی
grade school	مدرسه ابتدایی
school shooting	تیراندازی در مدرسه
schools	تحصیل در مدرسه
school	تحصیل در مدرسه
school counselor	مشاور مدرسه
grammar school	مدرسه ابتدایی
grammar schools	مدرسه ابتدایی
summer school	مدرسه تابستانی
schoolma'am	مدیره مدرسه
summer schools	مدرسه تابستانی
school truancy	مدرسه گریزی
faculty	اولیای مدرسه دانشکده
play hooky <idiom>	از مدرسه یا کار دررفتن
faculties	اولیای مدرسه دانشکده
the school is out	مدرسه تعطیل است
He ran away from scool .	از مدرسه فرار کرد
These shoes dont fit me.	زنگ مدرسه خورده
finshing school	مدرسه تکمیلی دختران
seminary	مدرسه علوم دینی
The last school day.	آخرین روز مدرسه
subprincipal	معاون رئیس مدرسه
reform school	مدرسه تهذیب اخلاقی
high school	مدرسه متوسطه دبیرستان
scholastic	اقتصادی مدرسه ایها
high schools	مدرسه متوسطه دبیرستان
junior college	مدرسه فوق دیپلم
theological school	مدرسه علوم دینی
seminaries	مدرسه علوم دینی
prep	مدرسه ابتدایی دبستان
schooltime	ساعات درس مدرسه
school readiness	امادگی ورود به مدرسه
schoolmaster	نافم مدرسه مکتب دار
Since I left school.	ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
alma mater	سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
It is some distance to the school .	تا مدرسه فاصله زیاد است
to be excused [from work or school]	معاف بودن [از کار یا مدرسه]
PTA's	مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA	مخفف انجمن خانه و مدرسه
parochial school	مدرسه وابسته به کلیسای بخش
industrial school	اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
schoolmasters	نافم مدرسه مکتب دار
I must take the kid to school .	باید بچه راببرم مدرسه
public school	دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
schoolmaster	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
schoolmasters	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
The boy is fresh from school.	پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
nursery schools	مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school	مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
This is the site for a new scool .	اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
old school tie	کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
It reminds me of my schooldays .	مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
Children start school at the age of 7.	بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
schoolastic	پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman	پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
packed lunch	غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
alma mater	مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
grader	جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
advisee	کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
whipping boy	بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
juniorate	مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.	اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
high grade	عالی
beauts	عالی
firsthand	عالی
first rate	عالی
nobby	عالی
par excellence	عالی
palmary	عالی
ripsnorting	عالی
top hole	عالی
beaut	عالی
eximious	عالی
excellent	عالی
spankings	عالی
spiffy	عالی
spanking	عالی
braw	عالی
copacetic	عالی
copesetic	عالی
advances	عالی
tophole	عالی
unrivaled	عالی
whizbang	عالی
whizzbang	عالی
top-notch	عالی
slap-up	عالی
wally	عالی
superlatives	عالی
superb	عالی
superbly	عالی
famous	عالی
super	عالی
remarkable	عالی
great <adj.>	عالی
awesome <adj.>	عالی
cool <adj.>	عالی
sick [British E] <adj.>	عالی
immense	عالی
swell	عالی
wallies	عالی
superlative	عالی
knockouts	عالی
first-rate	عالی
advanced	عالی
high	عالی
highest	عالی
highs	عالی
capital	عالی
advance	عالی
advancing	عالی
exquisite	عالی
knockout	عالی
swelled	عالی
swells	عالی
lofty	عالی
much	عالی
plummier	عالی
plummy	عالی
beautiful	عالی
magnificent	عالی
living end <idiom>	عالی
supreme	عالی
braver	عالی
imperial	عالی
plummiest	عالی
superior	عالی
braving	عالی
superiors	عالی
bravest	عالی
splendid	عالی
braves	عالی
ripping	عالی
wicked <adj.>	عالی
brave	عالی
braved	عالی
glad-rags	پوشاک عالی
top-notch <idiom>	عالی ،بهترین
top-class	عالی بااستانداردبالا
sovereigns	عالی و موثر
time of one's life <idiom>	زمان عالی
your excellency	جناب عالی
really wicked	واقعا عالی
superlatively	در درجه عالی
superior court	دادگاه عالی
really sick	واقعا عالی
How wonderful(nice,beautiful).	چه خوب ( چه عالی )
advance course	دوره عالی
toppers	چیز عالی
much	عالی مقام
splendidly	باجلال عالی
ranking	عالی رتبه
stand out	برجسته عالی
topper	چیز عالی
elevating	عالی کردن
elevates	عالی کردن
elevate	عالی کردن
dignitary	عالی مقام