English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
English Persian
secondery school مدرسه متوسطه
senior high school مدرسه متوسطه
Search result with all words
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools مدرسه متوسطه دبیرستان
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Other Matches
secondary education اموزش متوسطه
A level مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
A levels مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
academy مدرسه
school age سن مدرسه
academies مدرسه
schools مدرسه
school fellow هم مدرسه
school مدرسه
schoolmate هم مدرسه
schoolmates هم مدرسه
school mate هم مدرسه
schoolgirls دختر مدرسه
schoolteacher معلم مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
school counselor مشاور مدرسه
schoolteachers معلم مدرسه
unschooled مدرسه نرفته
technical school مدرسه فنی
schoolmarm مدیره مدرسه
school phobia مدرسه هراسی
schoolma'am مدیره مدرسه
school truancy مدرسه گریزی
schoolyard محوطهی مدرسه
schoolyards حیاط مدرسه
school shooting تیراندازی در مدرسه
schoolyards محوطهی مدرسه
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
school تحصیل در مدرسه
janitors فراش مدرسه
janitors راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
trade school مدرسه حرفهای
grammar schools مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
trade schools مدرسه حرفهای
private school مدرسه ملی
truancy مدرسه گریزی
summer schools مدرسه تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
private schools مدرسه ملی
head master مدیر مدرسه
schooling مدرسه رفتن
schoolwork درس مدرسه
philosophy of the lyceum فلسفه مدرسه
satchel کیف مدرسه
satchels کیف مدرسه
janitor فراش مدرسه
preliminary school مدرسه ابتدائی
janitor راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
schools تحصیل در مدرسه
prep مدرسه مقدماتی
schoolyard حیاط مدرسه
scholastic اقتصادی مدرسه ایها
The last school day. آخرین روز مدرسه
subprincipal معاون رئیس مدرسه
These shoes dont fit me. زنگ مدرسه خورده
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
play hooky <idiom> از مدرسه یا کار دررفتن
the school is out مدرسه تعطیل است
faculty اولیای مدرسه دانشکده
seminary مدرسه علوم دینی
junior college مدرسه فوق دیپلم
school readiness امادگی ورود به مدرسه
schooltime ساعات درس مدرسه
school of tecnology مدرسه عالی فنی
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
faculties اولیای مدرسه دانشکده
theological school مدرسه علوم دینی
seminaries مدرسه علوم دینی
prep مدرسه ابتدایی دبستان
technical college مدرسه عالی فنی
technical colleges مدرسه عالی فنی
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
PTA's مخفف انجمن خانه و مدرسه
schoolmasters نافم مدرسه مکتب دار
schoolmaster نافم مدرسه مکتب دار
alma mater سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
PTA مخفف انجمن خانه و مدرسه
schoolmasters مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery schools مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmaster مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
grader جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
advisee کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
schoolastic پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
whipping boy بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com