English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
mock up مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
Other Matches
FTP استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
life size باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life-size باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
feasability study مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
Good wholesome food . غذای سالم وکامل
high order detonation انفجار انی وکامل
karyosystematice بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
From A to Z. In every deatail. از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
ill naturedness کج طبعی
pleasantry لطیف طبعی
ill humour بد طبعی کج خلقی
sense of humor شوخ طبعی
squeamishness نازک طبعی
good naturedly با خوش طبعی
goodnaturedness خوش طبعی
jest خوش طبعی
humor شوخ طبعی
jests خوش طبعی
pleasantries لطیف طبعی
jocundity شوخ طبعی
pranks مزاح شوخ طبعی
prank مزاح شوخ طبعی
good humouredly از روی خوش طبعی
espiegle از روی شوخ طبعی سبکسرانه
squeamishly بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
He is a refined person. آدم ظریف طبعی است
within باندازه
enow باندازه
gravitas موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
skinful باندازه یک خیک پر
pint size باندازه سرسنجاق
pint-size باندازه سرسنجاق
pipeful باندازه یک پیپ پر
handsbreadth باندازه کف دست
spoonful باندازه یک قاشق
enough بقدرکفایت باندازه
pint sized باندازه سر سنجاق
spoonfuls باندازه یک قاشق
thimbleful باندازه یک انگشتانه
quantum libet or placet باندازه لازم
thimblefuls باندازه یک انگشتانه
handbreadth باندازه کف دست
snug گرم ونرم باندازه
it is the size of a sparrow باندازه یک گنجشک است
finger باندازه یک انگشت میله برامدگی
thumbnails هر چیزی که باندازه ناخن باشد
thumbnail هر چیزی که باندازه ناخن باشد
It is not deep enough. باندازه کافی گود نیست
fingers باندازه یک انگشت میله برامدگی
microprint کپیه ورونوشت باندازه کوچک تر از اصل
adequately باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
bathymetric مربوط باندازه گیری عمق وابسته به ژرفاسنجی
misifit جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
good humour خوش خلقی خوش طبعی
studies مطالعه
perusal مطالعه
off hand بی مطالعه
offhandedly بی مطالعه
reading مطالعه
study مطالعه
etude مطالعه
extemporarily بی مطالعه
readings مطالعه
offhanded بی مطالعه
studying مطالعه
extemporal بی مطالعه
motion study مطالعه ی حرکت
check مطالعه کردن
at sight بی مطالعه قبلی
impromptu بی مطالعه تصنیف
studio اطاق مطالعه
surveyed مطالعه مجمل
survey مطالعه مجمل
enquire into مطالعه کردن
determine مطالعه کردن
surveys مطالعه مجمل
portable standard چراغ مطالعه
bolt [examine] مطالعه کردن
feasibility study مطالعه امکانپذیری
lucubration مطالعه سخت
system study مطالعه سیستم
evaluate مطالعه کردن
dissect [analyse] مطالعه کردن
analyse [British] مطالعه کردن
studied از روی مطالعه
studios اطاق مطالعه
praxeology مطالعه رفتارانسان
analyze [American] مطالعه کردن
study مطالعه کردن
survey مطالعه کردن
study habits عادتهای مطالعه
look into مطالعه کردن
explore مطالعه کردن
examine مطالعه کردن
assay مطالعه کردن
unstudied مطالعه نشده
inspect مطالعه کردن
investigate مطالعه کردن
scrutinize مطالعه کردن
geologic survey مطالعه زمین شناسی
analyzing جزئیات را مطالعه کردن
self study مطالعه پیش خود
analyzes جزئیات را مطالعه کردن
well read اهل مطالعه و تحقیق
teleology مطالعه حکمت غایی
to pore [over; on] به مطالعه دقیق پرداختن
thought out سنجیده مطالعه شده
thought-out سنجیده مطالعه شده
myrmecologyt مطالعه علمی مورچگان
teppetology مطالعه ریشه ای فرش
well-read اهل مطالعه و تحقیق
analysed جزئیات را مطالعه کردن
analyse جزئیات را مطالعه کردن
demography مطالعه مهاجرت جمعیت
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
ethnography مطالعه علمی نژادها
subject مبحث موضوع مطالعه
criminology مطالعه علمی جرم
sub judice مورد مطالعه دادگاه
metallography مطالعه الیاژهای فلزی
to study out با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
feasibility study مطالعه امکان سنجی
analysing جزئیات را مطالعه کردن
subjects مبحث موضوع مطالعه
subjecting مبحث موضوع مطالعه
analyzed جزئیات را مطالعه کردن
subjected مبحث موضوع مطالعه
psychognosis مطالعه عمیق روانی
analyses جزئیات را مطالعه کردن
psychognosy مطالعه عمیق روانی
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
reconsidered مجددا درامری مطالعه کردن
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
sight-read بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading بدون مطالعه قبلی خواندن
gastroenterology مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
geophysical survey مطالعه خواص فیزیکی زمین
reconsiders مجددا درامری مطالعه کردن
methods of economic study روشهای مطالعه علم اقتصاد
reconsidering مجددا درامری مطالعه کردن
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
reconsider مجددا درامری مطالعه کردن
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sight read بدون مطالعه قبلی خواندن
ethnology علم مطالعه نژادها و اقوام
sight-reads بدون مطالعه قبلی خواندن
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
angiology مطالعه عروق خونی و لنفی
integrate circuit technology مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
extemporised بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
extemporising بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
flexible arm lamp چراغ مطالعه قابل انعطاف
extemporized بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
optics علم مطالعه در خواص نور
geopolitics مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
humanist مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
extemporizes بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
capability study مطالعه امکان انجام کار
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
rheological <adj.> علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
to make a study of something چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
toponymy مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
consumer research مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
articulated machine lamp چراغ مطالعه با گردن تاشو
semitics مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
endocrinology علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
protohistory مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
to poreone's eyes out چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
theogony مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
geologize مطالعه علم زمین شناسی کردن
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
dysgenics مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
bookworm کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworms کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
helminthology مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
glottochronology مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
theogonic وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
booklore علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
crystallography کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
speleology مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
Ergonomics [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
pragmatics مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
ideologist ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
gestalt psychology مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
impromptu کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com