Dictiornary-Farsi | مدل برجسته زمین زیر برجسته بین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
perspective spatial model	مدل برجسته زمین زیر برجسته بین


Search result with all words

critical point	نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
Other Matches

alto-rilievo	[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
embossing	طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
bas relif	حجاری ونقوش برجسته برجسته
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته
saliency	نکته برجسته موضوع برجسته
embossment	نقوش برجسته برجسته کاری
salience	نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph	نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse	برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
mainlining	برجسته
mainlines	برجسته
prime	برجسته
mainlined	برجسته
mainline	برجسته
par excellence	برجسته
dominant	برجسته
stereometric	خط برجسته
raised	برجسته
striking	برجسته
starring	برجسته
primed	برجسته
primes	برجسته
cordon bleu	برجسته
stereometric	برجسته
relievo	برجسته
relief emboss	برجسته
prosilient	برجسته
pre eminent	برجسته
of d.	برجسته
masterwork	برجسته
laureate	برجسته
kenspeckle	برجسته
strikingly	برجسته
in relief	برجسته
illustrous	برجسته
torose	برجسته
conspicuous	برجسته
pre-eminent	برجسته
convex	برجسته
overriding	برجسته
rilievo	برجسته
illustrated	برجسته
salient	برجسته
outstanding	برجسته
predominant	برجسته
distinguished	برجسته
eminent	برجسته
crowned	برجسته
outstandingly	برجسته
noted	برجسته
staring	برجسته
prominent	برجسته
illustrious	برجسته
ridged	برجسته
piece de resistance	فقره برجسته
swell	برجسته شیک
swelled	برجسته شیک
palmy	برجسته کامیاب
swells	برجسته شیک
predominantly	بطور برجسته
mezzo rillievo	نیم برجسته
boss	ارباب برجسته
notbility	شخص برجسته
distinguished	برجسته مهم
in relief	بطور برجسته
magnific	معروف برجسته
projection welding	جوش برجسته
salient pole	قطب برجسته
saleintiant	برجسته چشمگیر
saleint	برجسته چشمگیر
personage	شخص برجسته
personages	شخص برجسته
premiers	هنرپیشه برجسته
premier	هنرپیشه برجسته
feat	کار برجسته
feats	کار برجسته
relievo	برجسته کاری
eminently	بطور برجسته
relief map	نقشه برجسته
laureatel	شاعر برجسته
relief emboss	نقشه برجسته
milestones	مرحله برجسته
raised shoulder	شانه برجسته
milestone	مرحله برجسته
signalize	برجسته کردن
poet laureate	شاعر برجسته
anaglyph	تزئینات برجسته
bas relif	نقش کم برجسته
basso relief	برجسته کوتاه
humdingers	تفوق برجسته
humdinger	تفوق برجسته
premiering	هنرپیشه برجسته
premieres	هنرپیشه برجسته
contour map	نقشه برجسته
anaglyph	حجاری برجسته
alto relievo	برجسته بلند
bossed	ارباب برجسته
effigy	تصویر برجسته
bosses	ارباب برجسته
effigies	تصویر برجسته
bossing	ارباب برجسته
embossed	برجسته شده
topography	برجسته نگاری
acrography	گچ کاری برجسته
premiered	هنرپیشه برجسته
drop shadow	سایه برجسته
fash butt welding	جوش برجسته
bas relief	نقش کم برجسته
front face	سطح برجسته
half relief	نیم برجسته
mezzo relief	نیم برجسته
high relief	نقوش برجسته
bas relief	برجسته کوتاه
illustriously	برجسته وار
exaggerated stereoscopy	برجسته بین
bas-relief	برجسته کوتاه
egregious	برجسته نمایان
premiere	هنرپیشه برجسته
bas-reliefs	نقش کم برجسته
bas-reliefs	برجسته کوتاه
emboss	برجسته کردن
bas-relief	نقش کم برجسته
embossed alphabet	الفبای برجسته
contour	نقشه برجسته
signally	بطور برجسته
raised figure	طرح برجسته
relief	حجاری برجسته
project	برجسته بودن
stereoscopic	برجسته بین
stereoscopics	برجسته نمایی
relief	برجسته کاری
topographic map	نقشه برجسته
stucco relief	گچبریهای برجسته
projects	برجسته بودن
to stand out	برجسته بودن
to put forward	برجسته نمودارکردن
to make one's mark	برجسته شدن
leading	عمده برجسته
cordon bleu	آدم برجسته
aegicranium	آذین برجسته سر
aegicrane	آذین برجسته سر
stereoscopic	برجسته بینی
stand out	برجسته بودن
stand out	برجسته عالی
bas relif	نقوش برجسته
bas-relief	برجسته کاری
tyupical	نوبهای برجسته
projected	برجسته بودن
smatt	برجسته زیرکانه
affigy	تصویر برجسته
to create an image for oneself as somebody	برجسته شدن
to bring out in relief	برجسته یا روشن کردن
goffer	مجعدکردن برجسته کردن
distinguished unit citation	نشان یکان برجسته
convex fillet weld	جوش نواری برجسته
bold faced type	حروف سیاه برجسته
living picture	نمایش یاتصویر برجسته
papillary lines	خطهای برجسته انگشتها
biggest	ستبر ادم برجسته
big	ستبر ادم برجسته
bosomy	دارای پستان برجسته
bosomed	دارای سینه برجسته
bigger	ستبر ادم برجسته
brocade	پارچه ابریشمی گل برجسته
bigwig	شخص مهم و برجسته
high light	نکات برجسته یا جالب
embossing die	حدیده برجسته کاری
brilliantly	چنانکه برجسته باشد
illustriously	بطور برجسته مشهورانه
to stand out in relief	برجسته یا روشن بودن
vectograph	عکس برجسته بینی
markedly	بطور برجسته یا محسوس
bell-cast	[لبه ی برجسته بام]
banks	قسمت برجسته سر پیچ
bigwigs	شخص مهم و برجسته
high relief	نقش تمام برجسته
bank	قسمت برجسته سر پیچ
blebby	برجسته یاحباب دار
low relief	نقش نیم برجسته
snarled	بغرنجی برجسته کردن
person of f.	شخص برجسته یا با نفوذ
stereoscope	دستگاه برجسته بین
perspective spatial model	مدل برجسته بینی
landmark	واقعه برجسته راهنما
landmarks	واقعه برجسته راهنما
stereometric	وابسته بترسیمات برجسته
narrative relief	نقش برجسته توصیفی
stereoscopic pair	زوج برجسته بینی
raised type	حروف برجسته برای
inconspicuous	غیر برجسته کمرنگ
relief map	نقشه برجسته نما
snarling	بغرنجی برجسته کردن
stereoscopy	سیستم برجسته بینی
noticeable	قابل ملاحضه برجسته
snarls	بغرنجی برجسته کردن
oner	شخص یا چیز برجسته
snarl	بغرنجی برجسته کردن
distinguished rug	قالی با ارزش و برجسته