Dictiornary-Farsi | مدیره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 54 (4 milliseconds)

English	Persian
headmistress	مدیره
headmistresses	مدیره
manageress	مدیره
manageresses	مدیره
governess	مدیره
governesses	مدیره
administratrix	مدیره
directress	مدیره
directrix	مدیره
head mistress	مدیره
lady principal	مدیره


Other Matches

managing committee	هیات مدیره
administratrix	مدیره تصفیه
dames	کدبانو مدیره
schoolma'am	مدیره مدرسه
board of direcotors	هیئت مدیره
board of directers	هیئت مدیره
board of directors	هیات مدیره
managing commission	هیات مدیره
schoolmarm	مدیره مدرسه
directorate	هیات مدیره
board of directors	هیئت مدیره
directorates	هیات مدیره
schoolmistress	مدیره اموزشگاه
schoolmistresses	مدیره اموزشگاه
dame	کدبانو مدیره
matron	مدیره سرپرستار
matrons	مدیره سرپرستار
supinator	عضله مدیره بخارج
president of the board [ American E]	رئیس هیئت مدیره
chief executive officer [CEO] [American E]	رئیس هیئت مدیره
chairman of the board [of directors/managers]	رئیس هیئت مدیره
editorial staff	هیئت مدیره یانویسنده
director	عضو هیئت مدیره
directorate	هیئت مدیره ستادی
directors	عضو هیئت مدیره
chairman	رئیس هیات مدیره
chairman of the board of directors	رئیس هیات مدیره
chairmen	رئیس هیات مدیره
editoress	مدیره روزنامه یامجله
directorates	هیئت مدیره ستادی
directorates	مقام ریاست هیئت مدیره
directorate	مقام ریاست هیئت مدیره
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
bar council	هیات مدیره کانون وکلا
editorial board	هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
board of [executive] directors	هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
directorate [of a company]	هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
to call a meeting of the board of directors	برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
to vote somebody on the board of directors	رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
to dismiss [remove] the board of managers	مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
board	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره