English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
schoolmistress مدیره اموزشگاه
schoolmistresses مدیره اموزشگاه
Other Matches
almamater اموزشگاه
school اموزشگاه
education center اموزشگاه
schools اموزشگاه
private school اموزشگاه خصوصی
night school اموزشگاه شبانه
private schools اموزشگاه خصوصی
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
preparatory schools اموزشگاه امادگی
comprehensive school اموزشگاه جامع
comprehensive schools اموزشگاه جامع
parochial school اموزشگاه کلیسایی
hedge school اموزشگاه پست
principal of a school مدیر اموزشگاه
academies دانشگاه اموزشگاه
interscholastic competition مسابقه اموزشگاه ها
night schools اموزشگاه شبانه
dogo اموزشگاه جودو
dominie رئیس اموزشگاه
truant از اموزشگاه گریززدن
foundation school اموزشگاه موقوف
vocational school اموزشگاه حرفهای
training school اموزشگاه حرفهای
technical school اموزشگاه فنی
special school اموزشگاه استثنایی
head master مدیر اموزشگاه
school report گزارش اموزشگاه
truants از اموزشگاه گریززدن
preparatory school اموزشگاه امادگی
administratrix مدیره
lady principal مدیره
directress مدیره
head mistress مدیره
directrix مدیره
governess مدیره
manageresses مدیره
manageress مدیره
headmistresses مدیره
headmistress مدیره
governesses مدیره
schools پیروان یک مکتب اموزشگاه
conservatoire اموزشگاه هنرهای زیبا
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school pence پول هفتگی اموزشگاه
manege اموزشگاه اسب سواری
lockup تعطیل کردن اموزشگاه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
schoolhouse ساختمان یاعمارت اموزشگاه
schoolhouses ساختمان یاعمارت اموزشگاه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
boarding schools اموزشگاه شبانه روزی
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
lockups تعطیل کردن اموزشگاه
schoolmarm مدیره مدرسه
managing commission هیات مدیره
schoolma'am مدیره مدرسه
managing committee هیات مدیره
board of directers هیئت مدیره
matron مدیره سرپرستار
directorate هیات مدیره
dame کدبانو مدیره
dames کدبانو مدیره
administratrix مدیره تصفیه
directorates هیات مدیره
board of direcotors هیئت مدیره
matrons مدیره سرپرستار
board of directors هیئت مدیره
board of directors هیات مدیره
to play the truant از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
interscholastic واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
supinator عضله مدیره بخارج
chairman of the board [of directors/managers] رئیس هیئت مدیره
chief executive officer [CEO] [American E] رئیس هیئت مدیره
president of the board [ American E] رئیس هیئت مدیره
directorates هیئت مدیره ستادی
chairmen رئیس هیات مدیره
chairman of the board of directors رئیس هیات مدیره
editoress مدیره روزنامه یامجله
directors عضو هیئت مدیره
directorate هیئت مدیره ستادی
chairman رئیس هیات مدیره
director عضو هیئت مدیره
editorial staff هیئت مدیره یانویسنده
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
directorate مقام ریاست هیئت مدیره
chairmen مدیر رئیس هیئت مدیره
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
bar council هیات مدیره کانون وکلا
directorates مقام ریاست هیئت مدیره
chairman مدیر رئیس هیئت مدیره
full timer بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
board of [executive] directors هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
directorate [of a company] هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
to vote somebody on the board of directors رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
to dismiss [remove] the board of managers مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
boarded هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com