English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
wildlife management مدیریت حیات وحش
Other Matches
biogenesis تکامل حیات پیدایش حیات
computer managed instruction اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smarts buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
vita حیات
brio حیات
intravital در طی حیات
intravitam در طی حیات
subsistence حیات
divan حیات
alkahest اب حیات
lives حیات
life حیات
diwan حیات
life test ازمون حیات
resuscitative حیات بخش
enlivens حیات بخشیدن
enlivening حیات بخشیدن
wildlife حیات وحش
alive در قید حیات
renascence تجدید حیات
enlivened حیات بخشیدن
enliven حیات بخشیدن
life force نشاط حیات
life giving حیات بخش
rebirth تجدید حیات
revitalization تجدید حیات
base-court حیات بیرونی
vivifier حیات بخش
vivification حیات بخشی
vivific حیات بخش
vivific دارای حیات
resurgence تجدید حیات
vitalism حیات گرایی
vital energy قوه حیات
aboveground در قید حیات
vitalization حیات بخشی
staff of life مایه حیات
viability امکان ادامه حیات
biotic مربوط به حیات وزندگی
endemic wildlife حیات وحش بومی
hearten حیات تازه بخشیدن
vitalism اعتقاد به اصالت حیات
elate حیات تازه بخشیدن
To be in the land of the living . درقید حیات بودن
reanimate حیات تازه بخشیدن
countenance [encourage] حیات تازه بخشیدن
embolden حیات تازه بخشیدن
encourage حیات تازه بخشیدن
unregenerate دوباره حیات نیافته
renascent تجدید حیات کننده
unregenerated دوباره حیات نیافته
biocid زیست کش مانع حیات
reanimate حیات تازه بخشیدن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
antibiotic جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
refuges اواره گاه حیات وحش
biocid قاطع حیات کشنده حشرات
refuge اواره گاه حیات وحش
revivification تجدید حیات رونق تازه
To the end of time. حیات ابد (زندگی جاویدان )
antibiotics جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
refocillate تجدید حیات کردن بخود اوردن
biologic وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
reviver تجدید حیات کننده بهوش اورنده
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
metabolisms تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolism تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
biologism اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
advancement سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند پیش قسط
abio کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
leadership مدیریت
superintendence مدیریت
administratorship مدیریت
stage direction مدیریت
menage مدیریت
matronage مدیریت
generalship مدیریت
managership مدیریت
conductorship مدیریت
directorates مدیریت
directorship مدیریت
administrations مدیریت
directorships مدیریت
administration مدیریت
directorate مدیریت
managements مدیریت
management مدیریت
management system سیستم مدیریت
production management مدیریت تولید
managerial economics اقتصاد مدیریت
financial management مدیریت مالی
materials management مدیریت مواد
directorate مقام مدیریت
materiel cognizance مدیریت کالاها
file management مدیریت فایل
career management مدیریت مشاغل
materiel management مدیریت اقلام
concurrency management مدیریت همزمانی
industrial management مدیریت صنعتی
file management مدیریت پرونده ها
facilities management مدیریت امکانات
foremanship مدیریت سرکارگری
educational administration مدیریت اموزشی
interlocking directorate مدیریت واحد
inventory management مدیریت موجودی
maladministration سوء مدیریت
management expenses مخارج مدیریت
management graphics مدیریت گرافیک
data management مدیریت داده ها
management report گزارش مدیریت
management science علم مدیریت
configuration management مدیریت پیکربندی
demand management مدیریت تقاضا
file management مدیریت پرونده
directorates مقام مدیریت
materiel management مدیریت اماد
trusted مدیریت امانی
trust مدیریت امانی
resource management مدیریت منبع
run the show مدیریت کردن
scientific management مدیریت علمی
pyramiding مدیریت واحد
setup <idiom> مدیریت داشتن
superintendence ریاست مدیریت
superintendency ریاست مدیریت
supply management مدیریت عرضه
system mangement مدیریت سیستم
task management مدیریت کار
record management مدیریت رکوردها
record management مدیریت مدارک
trusts مدیریت امانی
memory management مدیریت حافظه
monopoly management مدیریت انحصاری
operational management مدیریت عملیاتی
ownership and management مالکیت و مدیریت
personnel management مدیریت استخدام
personnel management مدیریت پرسنلی
task management مدیریت وفیفه
job management مدیریت برنامه
postal directory مدیریت پست
intendancy مدیریت حوزه مباشرت
directed مدیریت یا سازمان دهی
input/output مدیریت و کنترل میکند
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
flow مدیریت جریان داده
data management system سیستم مدیریت داده ها
institute of materials management موسسه مدیریت مواد
information management system سیستم مدیریت اطلاعات
top level management مدیریت سطح بالا
direct مدیریت یا سازمان دهی
middle level management مدیریت سطح متوسط
materiel cognizance مدیریت تشخیص کالا
project management program برنامه مدیریت پروژه
project management system سیستم مدیریت پروژه
management information system سیستم مدیریت اطلاعات
spatial data management مدیریت داده فضایی
flows مدیریت جریان داده
flowed مدیریت جریان داده
lower level management مدیریت سطح پایین
letters of administration سند مدیریت ترکه
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
memory management program برنامه مدیریت حافظه
file management program برنامه مدیریت فایل
database management مدیریت پایگاه داده ها
data processing management مدیریت پردازش داده
data management programs برنامههای مدیریت داده ها
data base management مدیریت پایگاه داده
data base management مدیریت پایگاه داده ها
dm مدیریت داده هاanagement
directs مدیریت یا سازمان دهی
server ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
conveyancing مدیریت از روی مهارت
frameworks مدیریت پایگاه داده
framework مدیریت پایگاه داده
career management مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
personal information manager برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
pim برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
data processing management association انجمن مدیریت پردازش داده
database management program برنامه مدیریت پایگاه داده ها
data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده ها
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
CMIS سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
managements مدیریت وریاست حسن تدبیر
Internet مهندسی و مدیریت اینترنت است
management مدیریت وریاست حسن تدبیر
IAB مهندسی و مدیریت اینترنت است
database management system سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
paged memory management مدیریت حافظه صفحه بندی شده
rdbms سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com