English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English Persian
executive مدیر اجرائی
executives مدیر اجرائی
Other Matches
executory اجرائی
executorial اجرائی
schedule برنامه اجرائی
scheduled برنامه اجرائی
schedules برنامه اجرائی
instruction drawings نقشههای تفضیلی اجرائی
comprehensive program برنامه اجرائی جامع
executive [of a political party] مجلس اجرائی [سیاست]
executive council [of a political party] مجلس اجرائی [سیاست]
scheduling برنامه ریزی کارهای اجرائی
activity time مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
administers :مدیر
General manager . Director general . مدیر کل
conductors مدیر
superintendent مدیر
superintendents مدیر
administer :مدیر
administrator مدیر
gerent مدیر
directors general مدیر کل
director generals مدیر کل
director general مدیر کل
warden مدیر
administrators مدیر
headmasters مدیر
headmaster مدیر
stewards مدیر
steward مدیر
conductor مدیر
manager مدیر
administered :مدیر
director مدیر
managers مدیر
directors مدیر
moderators مدیر
moderator مدیر
executives مدیر
administering :مدیر
executive مدیر
drop master مدیر پرش
head master مدیر مدرسه
head master مدیر اموزشگاه
commissioners مدیر مسابقات
adminstrator of state مدیر ترکه
chief engineer مدیر ماشین
extrepreneur مدیر متهور
general manager مدیر باشگاه
file manager مدیر فایل
extrepreneur مدیر باتهور
commissioner مدیر مسابقات
intendant مدیر مامورمالی
salaried director مدیر موفف
sale manager مدیر فروش
sales manager مدیر فروش
site engineering مدیر ساختمان
stage director مدیر نمایش
stores manager مدیر انبارها
operation manager مدیر عملیات
record manager مدیر رکورد
project manager مدیر پروژه
item manager مدیر اقلام
library manager مدیر کتابخانه
micro manager مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator مدیر تصفیه
padrone مدیر ارباب
personal representative مدیر ترکه
personnel manager مدیر استخدام
principal of a school مدیر اموزشگاه
program manager مدیر برنامه ها
project manager مدیر طرحها
works superintendent مدیر کارخانه
project manager مدیر پروژه ها
managers مدیر تیم
masters مدیر مرشد
managing director مدیر عامل
managing directors مدیر عامل
administrator مدیر تصفیه
administrators مدیر تصفیه
mastered مدیر مرشد
master مدیر مرشد
trustees مدیر تصفیه
executive مدیر عامل
executives مدیر عامل
impresario مدیر اپرا
impresarios مدیر اپرا
stage manager مدیر نمایش
stage managers مدیر نمایش
receiver مدیر تصفیه
receivers مدیر تصفیه
helmsman رل دار مدیر
helmsmen رل دار مدیر
trustee مدیر تصفیه
principal رئیس مدیر
principals رئیس مدیر
manager مدیر تیم
liquidators مدیر تصفیه
official receiver مدیر تصفیه
liquidator مدیر تصفیه
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
managerial مدیر اداره کننده
chief financial officer [CFO] مدیر امور مالی
corporate treasurer مدیر امور مالی
manager مدیر مسابقه بوکس
managers مدیر مسابقه بوکس
chief executive officer [CEO] [American E] مدیر عامل [شرکت]
chief clerk of the court مدیر دفتر دادگاه
chairman of the board [of directors/managers] مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E] مدیر عامل [شرکت]
proctor مدیر اجرایی دانشگاه
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
computer center manager مدیر مرکز کامپیوتر
data base manager مدیر پایگاه داده
huntsman مدیر تازیهای شکاری
data processing manager مدیر پردازش داده
computer center director مدیر مرکز کامپیوتر
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
maitred'hotel سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
master of the court مدیر دفتر دادگاه
dp manager مدیر داده پردازی
jumpmaster مدیر پرش چتربازی
adobe type manager مدیر انواع فونت ادوبی
impresarios مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairman مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen مدیر رئیس هیئت مدیره
president مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
director مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrars کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
drivers برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com