Dictiornary-Farsi | مدیر عامل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 207 (11 milliseconds)

English	Persian
executive	مدیر عامل
executives	مدیر عامل
managing director	مدیر عامل
managing directors	مدیر عامل
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]


Other Matches

cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
director general	مدیر کل
gerent	مدیر
administering	:مدیر
conductors	مدیر
administrators	مدیر
directors general	مدیر کل
executive	مدیر
director generals	مدیر کل
administered	:مدیر
administers	:مدیر
moderator	مدیر
conductor	مدیر
administrator	مدیر
General manager . Director general .	مدیر کل
warden	مدیر
superintendents	مدیر
administer	:مدیر
moderators	مدیر
executives	مدیر
headmaster	مدیر
director	مدیر
superintendent	مدیر
steward	مدیر
manager	مدیر
stewards	مدیر
managers	مدیر
headmasters	مدیر
directors	مدیر
liquidators	مدیر تصفیه
liquidator	مدیر تصفیه
stage director	مدیر نمایش
intendant	مدیر مامورمالی
mastered	مدیر مرشد
stage manager	مدیر نمایش
sales manager	مدیر فروش
padrone	مدیر ارباب
project manager	مدیر پروژه ها
sale manager	مدیر فروش
record manager	مدیر رکورد
trustee	مدیر تصفیه
trustees	مدیر تصفیه
helmsmen	رل دار مدیر
helmsman	رل دار مدیر
item manager	مدیر اقلام
personal representative	مدیر ترکه
personnel manager	مدیر استخدام
program manager	مدیر برنامه ها
salaried director	مدیر موفف
project manager	مدیر طرحها
official receiver	مدیر تصفیه
receivers	مدیر تصفیه
project manager	مدیر پروژه
site engineering	مدیر ساختمان
principal of a school	مدیر اموزشگاه
master	مدیر مرشد
masters	مدیر مرشد
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
head master	مدیر مدرسه
head master	مدیر اموزشگاه
stage managers	مدیر نمایش
library manager	مدیر کتابخانه
receiver	مدیر تصفیه
manager	مدیر تیم
file manager	مدیر فایل
managers	مدیر تیم
official liquidator	مدیر تصفیه
administrator	مدیر تصفیه
extrepreneur	مدیر متهور
executives	مدیر اجرائی
administrators	مدیر تصفیه
operation manager	مدیر عملیات
executive	مدیر اجرائی
chief engineer	مدیر ماشین
works superintendent	مدیر کارخانه
stores manager	مدیر انبارها
general manager	مدیر باشگاه
impresarios	مدیر اپرا
drop master	مدیر پرش
impresario	مدیر اپرا
principals	رئیس مدیر
commissioner	مدیر مسابقات
commissioners	مدیر مسابقات
extrepreneur	مدیر باتهور
adminstrator of state	مدیر ترکه
principal	رئیس مدیر
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
managerial	مدیر اداره کننده
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
manager	مدیر مسابقه بوکس
data processing manager	مدیر پردازش داده
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
managers	مدیر مسابقه بوکس
data base manager	مدیر پایگاه داده
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
corporate treasurer	مدیر امور مالی
dp manager	مدیر داده پردازی
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit	دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
agent representative	عامل
assignee	عامل
action	عامل
actions	عامل
procurators	عامل
procurator	عامل
doers	عامل
agencies	عامل
v factor	عامل وی
functionery	عامل
doer	عامل
element	عامل
elements	عامل
active	عامل
principal	عامل
coagent	هم عامل
operant	عامل
parameter	عامل
parameters	عامل
agent	عامل
agents	عامل
principals	عامل
agency	عامل
acting	عامل
operating	عامل
propellent	عامل
operator	عامل
propellants	عامل
propellant	عامل
attorney	عامل
attorneys	عامل
operatives	عامل
operative	عامل
factor	عامل
device	عامل
devices	عامل
factors	عامل
operators	عامل
peripheral	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
reactors	عامل واکنش
chemical agent	عامل شیمیایی
general factor	عامل عمومی
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
agents	عامل اطلاعاتی
characteristic action	عامل مشخصه
aborticide	عامل سقط
fusing agent	عامل ذوب
absorbing agent	عامل جذب
accountable disbursing officer	افسر عامل
distilled mustard	عامل خردلی
distractor	عامل حواسپرتی
acid function	عامل اسیدی
reactor	عامل واکنش
passive	غیر عامل
idle characters	کاراکترهای عامل
hypo	عامل محرک
human factor	عامل انسانی
factoring agent	عامل تنزیل
factors	عامل مشترک
factor	عامل مشترک