Dictiornary-Farsi | مدیر متهور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 164 (8 milliseconds)

English	Persian
extrepreneur	مدیر متهور


Other Matches

intrepid	متهور
daredevils	متهور
pushful	متهور
venturer	متهور
hardy	متهور
hardiest	متهور
hardier	متهور
temerarious	متهور
daring	متهور
venturous	متهور
enterprising	متهور
daredevil	متهور
audacious	متهور
go ahead	: متهور
bold	گستاخ متهور
bolder	گستاخ متهور
boldest	گستاخ متهور
brasher	متهور گستاخ
brash	متهور گستاخ
brashest	متهور گستاخ
ace	خلبان ماهر و متهور
aces	خلبان ماهر و متهور
pushful	متهور در اقدام بکارهای مهم
stewards	مدیر
director general	مدیر کل
moderator	مدیر
director generals	مدیر کل
directors general	مدیر کل
gerent	مدیر
administrator	مدیر
conductors	مدیر
steward	مدیر
headmaster	مدیر
superintendents	مدیر
superintendent	مدیر
headmasters	مدیر
administrators	مدیر
conductor	مدیر
moderators	مدیر
warden	مدیر
directors	مدیر
director	مدیر
managers	مدیر
administers	:مدیر
administering	:مدیر
executives	مدیر
administered	:مدیر
General manager . Director general .	مدیر کل
manager	مدیر
executive	مدیر
administer	:مدیر
chief engineer	مدیر ماشین
official receiver	مدیر تصفیه
general manager	مدیر باشگاه
commissioner	مدیر مسابقات
commissioners	مدیر مسابقات
extrepreneur	مدیر باتهور
drop master	مدیر پرش
file manager	مدیر فایل
adminstrator of state	مدیر ترکه
head master	مدیر مدرسه
record manager	مدیر رکورد
salaried director	مدیر موفف
sale manager	مدیر فروش
sales manager	مدیر فروش
site engineering	مدیر ساختمان
stage director	مدیر نمایش
stores manager	مدیر انبارها
project manager	مدیر پروژه
project manager	مدیر پروژه ها
project manager	مدیر طرحها
head master	مدیر اموزشگاه
intendant	مدیر مامورمالی
item manager	مدیر اقلام
library manager	مدیر کتابخانه
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator	مدیر تصفیه
operation manager	مدیر عملیات
padrone	مدیر ارباب
personal representative	مدیر ترکه
personnel manager	مدیر استخدام
principal of a school	مدیر اموزشگاه
program manager	مدیر برنامه ها
trustees	مدیر تصفیه
managing directors	مدیر عامل
administrator	مدیر تصفیه
administrators	مدیر تصفیه
manager	مدیر تیم
impresarios	مدیر اپرا
stage manager	مدیر نمایش
managing director	مدیر عامل
helmsmen	رل دار مدیر
helmsman	رل دار مدیر
executive	مدیر عامل
mastered	مدیر مرشد
trustee	مدیر تصفیه
masters	مدیر مرشد
receivers	مدیر تصفیه
receiver	مدیر تصفیه
stage managers	مدیر نمایش
impresario	مدیر اپرا
principals	رئیس مدیر
executive	مدیر اجرائی
executives	مدیر عامل
managers	مدیر تیم
principal	رئیس مدیر
works superintendent	مدیر کارخانه
master	مدیر مرشد
liquidator	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
executives	مدیر اجرائی
managers	مدیر مسابقه بوکس
manager	مدیر مسابقه بوکس
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
corporate treasurer	مدیر امور مالی
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
dp manager	مدیر داده پردازی
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager	مدیر پایگاه داده
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
managerial	مدیر اداره کننده
data processing manager	مدیر پردازش داده
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit	دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
mastered	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistresses	خانم مدیر خانم رئیس
headmistress	خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration	حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator	تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی