English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
entrepreneur مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
Other Matches
enterprises موسسه اقتصادی
enterprise موسسه اقتصادی
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
joint enterprise موسسه اقتصادی مشترک
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
firmer واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firm واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firmest واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
pyramiding سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
pieceworkers مقاطعه چی ها
jobber [piece worker] مقاطعه چی
piece-worker مقاطعه چی
piece worker مقاطعه چی
pieceworker مقاطعه چی
piece workers مقاطعه چی ها
operators on incentive مقاطعه چی ها
incentive operators مقاطعه چی ها
contract مقاطعه
incentive operator مقاطعه چی
operator on incentive مقاطعه چی
piece-workers مقاطعه چی ها
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fat work مقاطعه کار
contractors مقاطعه کار
pieceworkers مقاطعه کار ها
pieceworker مقاطعه کار
piece worker مقاطعه کار
piece-worker مقاطعه کار
operator on incentive مقاطعه کار
lumper مقاطعه کار
by the job به طور مقاطعه
by contract بطور مقاطعه
jobber [piece worker] مقاطعه کار
operators on incentive مقاطعه کار ها
incentive operator مقاطعه کار
piece-workers مقاطعه کار ها
piece workers مقاطعه کار ها
incentive operators مقاطعه کار ها
contractor مقاطعه کار
jobs کار مقاطعه
job کار مقاطعه
jobber مقاطعه کار
subcontractors مقاطعه کار فرعی
subcontracts مقاطعه کاری فرعی
subcontracting مقاطعه کاری فرعی
subcontracted مقاطعه کاری فرعی
subcontractor مقاطعه کار فرعی
subcontract مقاطعه کاری فرعی
master builder بنای مقاطعه کار
assumpsit مقاطعه کاری فرض
jobbery سوء استفاده مقاطعه
main contractor مقاطعه کار اصلی
timework کار از روی مقاطعه
piecework کار از روی مقاطعه
contract مقاطعه کاری کردن
road contractor مقاطعه کار جاده
package deal مقاطعه در بست و خرید یکجا
job ایوب مقاطعه کاری کردن
jobs ایوب مقاطعه کاری کردن
contract note سند مقاطعه توافق نامه
package deals مقاطعه در بست و خرید یکجا
entrepremership اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
institutes موسسه
instituted موسسه
instituting موسسه
institute موسسه
establishment موسسه
enterprise موسسه
inst موسسه
stablishment موسسه
corporations موسسه
corporation موسسه
institution موسسه
establishments موسسه
enterprises موسسه
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
business موسسه بازرگانی
economic unit موسسه دولتی و ...
businesses موسسه بازرگانی
installation موسسه نظامی
charities موسسه خیریه
charity موسسه خیریه
bindery موسسه صحافی
discount house موسسه تنزیل
finance house موسسه مالی
foundress موسسه بانیه
credit institution موسسه اعتباری
correctional institution موسسه تادیبی
closed shops موسسه کارشناسی
closed shop موسسه کارشناسی
foundation موسسه خیریه
pawnshop موسسه رهنی
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
charitable institution موسسه خیریه
installations موسسه نظامی
entities موسسه مستقل
entity موسسه مستقل
installation property مایملک موسسه
translation agency موسسه ترجمه
administering :مدیر
stewards مدیر
administered :مدیر
administrators مدیر
administers :مدیر
director general مدیر کل
General manager . Director general . مدیر کل
headmasters مدیر
moderator مدیر
moderators مدیر
administer :مدیر
administrator مدیر
warden مدیر
headmaster مدیر
superintendent مدیر
director generals مدیر کل
directors general مدیر کل
superintendents مدیر
steward مدیر
conductors مدیر
conductor مدیر
directors مدیر
gerent مدیر
manager مدیر
managers مدیر
director مدیر
executives مدیر
executive مدیر
carrier موسسه حمل و نقل
carriers موسسه حمل و نقل
financial intermediary موسسه مالی واسطه
charles babbage institute موسسه چارلز بابیج
sovkhoz موسسه کشاورزی وروستایی
consolidation ادغام دو یا چند موسسه
establishment موسسه دسته کارکنان
consolidation ادغام دو یاچند موسسه
social service موسسه تعاون اجتماعی
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
institute of materials management موسسه مدیریت مواد
shipping agent موسسه حمل کالا
wiring موسسه سیم سازی
establishments موسسه دسته کارکنان
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
jobholder عضو ثابت موسسه
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
nonprofit firm موسسه غیر انتفاعی
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
extrepreneur مدیر متهور
site engineering مدیر ساختمان
executives مدیر اجرائی
file manager مدیر فایل
micro manager مدیر ریزکامپیوترها
principal رئیس مدیر
executives مدیر عامل
helmsmen رل دار مدیر
helmsman رل دار مدیر
executive مدیر اجرائی
extrepreneur مدیر باتهور
principals رئیس مدیر
library manager مدیر کتابخانه
record manager مدیر رکورد
general manager مدیر باشگاه
impresario مدیر اپرا
official liquidator مدیر تصفیه
operation manager مدیر عملیات
chief engineer مدیر ماشین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com