Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
The negotiations were successful ( inconclusive ) .	مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
Other Matches
It wI'll eventually pay off.	با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
negotiation outcome	نتیجه مذاکرات
result of the negotiations	نتیجه مذاکرات
negotiation result	نتیجه مذاکرات
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
to pay against receipt	در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
We didnt get a share (acut).	به ما چیزی نرسید
she was nipped in the bud	به بزرگی نرسید
Our efforts (endeavours) came to nothing (nil)	تلاشهای ما بجایی نرسید
The project fell through ( got nowhere).	این طرح بجایی نرسید
to be a foregone conclusion <idiom>	نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion	نتیجه حتمی نتیجه مسلم
dealings	مذاکرات
pourparlers	مذاکرات
goings-on	مذاکرات
failure of negotiations	شکست مذاکرات
round of negotiations	دور مذاکرات
negotiation round	دور مذاکرات
leader of the negotiations	سرپرست مذاکرات
chief negotiator	سرپرست مذاکرات
negotiator	سرپرست مذاکرات
proceedings	شرح مذاکرات
process of negotiations	روند مذاکرات
negotiations	معاوضه مذاکرات
minute	خلاصه مذاکرات
minutes	خلاصه مذاکرات
proceedings of the parliament	مذاکرات مجلس
preliminary negotiations	مذاکرات مقدماتی
peace negotiations	مذاکرات صلح
transaction	خلاصه مذاکرات
peace negotiation	مذاکرات صلح
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات
record	صورت مذاکرات
negotiation result	پی آمد مذاکرات
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
proceed with deliberations	شروع مذاکرات
hansard	مذاکرات رسمی
cloture	کفایت مذاکرات
negotiation	معاوضه مذاکرات
negotiation outcome	پی آمد مذاکرات
result of the negotiations	پی آمد مذاکرات
transactions	شرح مذاکرات
result of the negotiations	حاصل مذاکرات
negotiation outcome	حاصل مذاکرات
negotiation result	حاصل مذاکرات
result of the negotiations	عاقبت مذاکرات
negotiation outcome	عاقبت مذاکرات
negotiation result	عاقبت مذاکرات
closures	رای کفایت مذاکرات
debating	مذاکرات پارلمانی منازعه
course of dealing	دوره مذاکرات خرید
opening of negotiations	افتتاح مذاکرات [معاملات]
debate	مذاکرات پارلمانی منازعه
parliamentary discussions	گفتگوها یا مذاکرات مجلس
In the course of the discussions.	درطی مذاکرات ومباحثات
debates	مذاکرات پارلمانی منازعه
closure	رای کفایت مذاکرات
proceeding	پیشرفت خلاصه مذاکرات
debated	مذاکرات پارلمانی منازعه
cloture	رای به کفایت مذاکرات دادن
quorum	اکثریت لازم برای مذاکرات
tamper	مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
put the question	مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
receipts	رسید
receipt statement	رسید
due date	سر رسید
when it came to a push	رسید
quittance	رسید
maturity	سر رسید
receipt	رسید
closures	رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
count out of the house	مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
closure	رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
hansardize	متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
voucher	قبض رسید
matured	سر رسید شده
It occurred to me.	به نظرم رسید.
hand receipt	رسید دستی
official receipt	رسید رسمی
receipt	قبض رسید
vouchers	قبض رسید
to fall due	سر رسید شدن
dock warrant	رسید لنگرگاه
dock receipt	رسید لنگرگاه
certificate of receipt	گواهی رسید
to a receipt	رسید گرفتن
the post has come	پست رسید
summer is in	تابستان رسید
warehouse receipt	رسید انبار
scrip	رسید موقتی
quittance	رسید مفاصا
it crossed my mind	بنظرم رسید
world came that	خبر رسید که
debit note	رسید بدهکار
chitty	یادداشت-رسید
It came home to me.	به نظرم رسید.
It came home to me.	به فکرم رسید.
receipts	قبض رسید
It crossed my mind.	به نظرم رسید.
binders	رسید بیعانه
binder	رسید بیعانه
It occurred to me.	به فکرم رسید.
It crossed my mind.	به فکرم رسید.
It's over.	به پایان رسید.
What time do we arrive?	کی خواهیم رسید؟
negotiation	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
At that point [stage] , ...	وقتی که موقعش رسید...
railway receipt	رسید راه اهن
he was overtake by a storm	طوفانی باودر رسید
i am through with my work	کارم به پایان رسید
point of intersection	نقطه بهم رسید
it received royal assent	به توشیح ملوکانه رسید
it was signed by his majesty the shah	به توشیح همایونی رسید
mate's receipt	رسید معاون ناخدا
mate's receipt	رسید کاپیتان کشتی
dock warrant	رسید انبار بارانداز
appropriation receipt	رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation receipt	رسید سپرده قانونی
We just received word that . . .	هم اکنون اطلاع رسید که …
air mail receipt	رسید پست هوایی
At this point of the conversation.	صحبت که به اینجا رسید
acknowledgments	اعلام وصول رسید
He was sick to death . He was fed up to the back teeth .	جانش به لب آمد ( رسید )
acknowledgements	اعلام وصول رسید
i am in receipt of your letter	نامه شما به من رسید
receipts	رسید پیام دریافت شد
receipts	دریافت رسید دادن
he thought out a plan	فکری بنظرش رسید
data fright receipt	رسید اماری حمل
data freight receipt	رسید اماری حمل
acknowledgement	اعلام وصول رسید
the hour has struck	موقع بحران رسید
clean receipt	رسید بی قید و شرط
receipt	دریافت رسید دادن
receipt	رسید پیام دریافت شد
China has signalled [its] readiness to resume talks.	چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
found shipment	کالای بدون بارنامه یا رسید
forwarder's receipt	رسید متصدی حمل و نقل
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )
now and then a guest w come	گاه گاهی میهمانی می رسید
I heard a sound .	صدائی به گوشم خورد( رسید )
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
He arrived in the nick of time .	درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
offenders will be punished	متخلفین بکیفر خواهند رسید
It changed hands a few times before I got it.	چند دست گشت تا به من رسید
the bill is overdraw	سر رسید برات منقضی شده است
the bill will mature to morrow	سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
A solution suddenly proffered itself.	ناگهان راه حلی به نظر رسید.
bill falls due on	تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
The project was terminated as of July 1.	پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
protocol	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process.	این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
protocols	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
deferred liability	بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.	مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
process	تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
processes	تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
date of grace	مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
he muddled through	بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
verbal note	شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
to bite the bullet <idiom>	باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
previous question	موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
clearing a bill	محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
freiht all kinds	رسید اماری حمل انواع هزینه حمل
privacy act of	قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
frustrated	بی نتیجه
run into <idiom>	نتیجه
consequent	نتیجه
resulting	نتیجه
result	نتیجه
resulted	نتیجه
product	نتیجه
products	نتیجه
ineffectual	بی نتیجه
sequent	نتیجه
sequela	نتیجه
resultful	پر نتیجه
in the sequel	در نتیجه
inconsecutive	بی نتیجه
inconseqential	بی نتیجه
inconsequent	بی نتیجه
ineffetual	بی نتیجه
issueless	بی نتیجه
outgrwth	نتیجه
effectless	بی نتیجه
eduction	نتیجه
afterclap	نتیجه
to no purpose	بی نتیجه
thanks to.....	در نتیجه
sequitur	نتیجه
educt	نتیجه
of no issue	بی نتیجه
rest	نتیجه
rests	نتیجه
effect	نتیجه
conclusion	نتیجه
ineffective	بی نتیجه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com