Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
English
Persian
negotiator
مذاکره کننده
negotiators
مذاکره کننده
negotiant
مذاکره کننده
Search result with all words
treater
مذاکره کننده طرف گفتگو
Other Matches
bargains
مذاکره
bargaining
مذاکره
bargain
مذاکره
discussions
مذاکره
discussion
مذاکره
negotiations
مذاکره
negotiation
مذاکره
tractate
مذاکره
bargained
مذاکره
renegotiation
مذاکره مجدد
interview
مصاحبه مذاکره
parley
مذاکره کردن
interviewing
مصاحبه مذاکره
interviews
مصاحبه مذاکره
consultations
مذاکره همفکری
consultation
مذاکره همفکری
beginning of negotiations
شروع مذاکره
negotiable
قابل مذاکره
interviewed
مصاحبه مذاکره
proceed with deliberations
اقدام به مذاکره
parleyed
مذاکره کردن
plateform
سطح مذاکره
conferences
گفتگو مذاکره
conference
گفتگو مذاکره
debate
مذاکره کردن
parleying
مذاکره کردن
parleys
مذاکره کردن
negotiate
مذاکره کردن
discuss
مذاکره کردن
negotiating
مذاکره کردن
invitation to treat
دعوت به مذاکره
tractarian
مقاله مذاکره
negotiates
مذاکره کردن
negotiated
مذاکره کردن
symposia
مجلس مذاکره دوستانه
symposium
مجلس مذاکره دوستانه
converses
مذاکره کردن امیزش
symposiums
مجلس مذاکره دوستانه
conversing
مذاکره کردن امیزش
conversed
مذاکره کردن امیزش
talk
مذاکره حرف زدن
talked
مذاکره حرف زدن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
talks
مذاکره حرف زدن
converse
مذاکره کردن امیزش
to collapse
موفق نشدن
[مذاکره یا فرضیه]
to collapse
بهم خوردن
[مذاکره یا فرضیه]
to collapse
درهم شکستن
[مذاکره یا فرضیه]
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
talk out
مطرح مذاکره قرار دادن
in treaty
مشغول مذاکره و عقد پیمان
parley
مذاکره درباره صلح موقت
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
sales talk
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
bring up
<idiom>
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
to talk out a bill
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
to join in
[on]
a conversation
واسطه شدن
[میانجی شدن]
در مذاکره ای
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
telephone conversation
گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory
رد کننده
renunciant
رد کننده
mumbler
من من کننده
swooner
غش کننده
syncopator
غش کننده
solvent
اب کننده
prattfall
پچ پچ کننده
fizzy
کف کننده
bidder
کننده
surfy
کف کننده
spurner
رد کننده
crusher
له کننده
solvents
اب کننده
doer
کننده
commulator
یک سو کننده
doers
کننده
bidders
کننده
renunciant
کننده
ear-splitting
کر کننده
refutative
رد کننده
refuser
رد کننده
thinner
کم کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com