English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
neologize مذهبی بودن
religiose مذهبی بودن
Other Matches
concordat پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
churchgoers مذهبی
churchly مذهبی
religious مذهبی
churchgoer مذهبی
convertor مبلغ مذهبی
revivals جنبش مذهبی
tenet متعقدات مذهبی
religiosity تعصب مذهبی
spirituality روحیه مذهبی
converter مبلغ مذهبی
religionism غیرت مذهبی
guru معلم مذهبی
devout مذهبی عابد
religious matters مسائل مذهبی
religious rites شعائر مذهبی
religious tenets عقاید مذهبی
gurus معلم مذهبی
missioner مبلغ مذهبی
pastoral psychiatry روانپزشکی مذهبی
holiday تعطیل مذهبی
holidays تعطیل مذهبی
ritual تشریفات مذهبی
service book کتب مذهبی
sect فرقه مذهبی
pontifex شورای مذهبی
semireligious نیمه مذهبی
missionaries مبلغ مذهبی
missionary مبلغ مذهبی
holy day تعطیل مذهبی
clergymen عالم مذهبی
clergyman عالم مذهبی
R.E تحصیلات مذهبی
sects فرقه مذهبی
dogmatism تعصب مذهبی
revival جنبش مذهبی
pauli اصول مذهبی پولس
synods مجلس منافره مذهبی
Easter Sepulchre تشریفات مذهبی تدفین
synod مجلس منافره مذهبی
revivalism اصول بیداری مذهبی
revivalist طرفدار احیای مذهبی
catechism پرسش نامه مذهبی
catechism تعلیم ودستور مذهبی
catechisms پرسش نامه مذهبی
taboos منع یانهی مذهبی
catechisms تعلیم ودستور مذهبی
priggism تعصب سخت مذهبی
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
psalter سرود مذهبی مزامیر
hymnbook کتاب سرود مذهبی
swami رهبر مذهبی هندی
crusades جنگ مذهبی نهضت
crusaded جنگ مذهبی نهضت
crusade جنگ مذهبی نهضت
rite مراسم تشریفات مذهبی
wowser مذهبی و خرده گیر
dogmatics مبحث شعائر مذهبی
ecclesiogenic neurosis روان رنجوری مذهبی
Mother Superior رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors رئیس بنیاد مذهبی
sacramental وابسته به مراسم مذهبی
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
taboo منع یانهی مذهبی
holyday روز تعطیل مذهبی
religious sentiments احساسات وعقاید مذهبی
tabu منع یانهی مذهبی
Religious (political) fanaticism تعصبات مذهبی ( سیاسی )
traditor خائن در امر مذهبی
psalms سرود مذهبی خواندن
cantor اواز خوان مذهبی
psalm سرود مذهبی خواندن
catechesis تعالیم مذهبی شفاهی
catechetic وابسته به تعالیم مذهبی
crusading جنگ مذهبی نهضت
revivalists طرفدار احیای مذهبی
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
anagoge تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
sacrilegious مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
menology سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
indifferentism لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
indoctrinating تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
anagogy تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
vigilantism پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
revivalist movement جنبش اصول بیداری مذهبی
Scientology ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
dogmatize تعصب مذهبی نشان دادن
indoctrinated تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
secular دورهای غیر مذهبی دنیائی
sisterhood انجمن خیریه مذهبی نسوان
indoctrinate تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
churches کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
church کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
indoctrinates تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
simoniac خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
vicarage محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
interdenominational وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
scholasticism شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
druze یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
gregorian chant سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
theocracies حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
theocracy حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
vicarages محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
last rites مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
superstitious uses مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
religioner شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
the r. مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
revealed religion مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
Carthusian [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
religionize دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
month's mind ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
lay rezder عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
canoness زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
pious fraud حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
neological ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
Jesuits عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
bar mitzvah پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvahs پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
deacons خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
voodooism ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
puritan فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
stravage سرگردان بودن بی هدف بودن
governs نافذ بودن نافر بودن بر
abut مماس بودن مجاور بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
depend مربوط بودن منوط بودن
owed مدیون بودن مرهون بودن
look for منتظر بودن درجستجو بودن
depends مربوط بودن منوط بودن
depended مربوط بودن منوط بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
agrees متفق بودن همرای بودن
consists شامل بودن عبارت بودن از
consisting شامل بودن عبارت بودن از
consist شامل بودن عبارت بودن از
moons سرگردان بودن اواره بودن
resides ساکن بودن مقیم بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
conditionality شرطی بودن مشروط بودن
discord ناجور بودن ناسازگار بودن
disagrees مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed مخالف بودن ناسازگار بودن
moon سرگردان بودن اواره بودن
owe مدیون بودن مرهون بودن
agreeing متفق بودن همرای بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com