English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
English Persian
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
Other Matches
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
refer مراجعه کردن
recourse مراجعه کردن به
referred مراجعه کردن
refers مراجعه کردن
confer مراجعه کردن
conferred مراجعه کردن
conferring مراجعه کردن
confers مراجعه کردن
revisiting بازدید کردن
revisited بازدید کردن
survey بازدید کردن
reconnoitring بازدید کردن
surveys بازدید کردن
revisit بازدید کردن
surveyed بازدید کردن
examine بازدید کردن
reconnoitering بازدید کردن
examining بازدید کردن
reconnoiters بازدید کردن
to return a visit بازدید کردن
reconnoiter بازدید کردن
see over بازدید کردن
reconnoitered بازدید کردن
reconnoitred بازدید کردن
examines بازدید کردن
reconnoitres بازدید کردن
examined بازدید کردن
revisits بازدید کردن
reconnoitre بازدید کردن
reference مراجعه و رجوع کردن
references مراجعه و رجوع کردن
overhauls سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
survey بررسی کردن بازدید
reviewing بازدید انتقاد کردن
to rehash something وضعیتی را بازدید کردن
review بازدید انتقاد کردن
surveys بررسی کردن بازدید
to revisit the situation وضعیتی را بازدید کردن
reviewed بازدید انتقاد کردن
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
reviews بازدید انتقاد کردن
surveyed بررسی کردن بازدید
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
to resort to referendum بافکار عمومی مراجعه کردن
gam گرد امدن بازدید کردن
to revisit something بازدید کردن چیزی [مجازی]
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
to revisit a subject of research سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
to revisit a criminal case [judicial proceedings] یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
re endorsement پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
edited ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edit ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
harder که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reloads پر کردن مجدد
reload پر کردن مجدد
reloading پر کردن مجدد
reloaded پر کردن مجدد
relayed عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
reprecipitation رسوب کردن مجدد
redesign طراحی مجدد کردن
subdevice بخش کردن مجدد
reconditioning شرطی کردن مجدد
reproduction تولید کردن مجدد
remelt ذوب کردن مجدد
subdevice قسمت کردن مجدد
reproductions تولید کردن مجدد
reflow فروکش کردن جریان مجدد
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
reworking برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks برای کاربرد مجدد آماده کردن
rework برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieves اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reboot بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
look up مراجعه
recourse مراجعه
referral مراجعه
briefless بی مراجعه
referrals مراجعه
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
examining بازدید
examine بازدید
reviewal بازدید
examines بازدید
surveying بازدید
examined بازدید
review بازدید
visit بازدید
reviewed بازدید
control بازدید
inspection بازدید
revisions بازدید
revision بازدید
reviews بازدید
visited بازدید
controlling بازدید
visits بازدید
controls بازدید
reviewing بازدید
reference مراجعه رجوع
references مراجعه رجوع
cross reference مراجعه متقابل
cross-references مراجعه متقابل
sick call مراجعه به بهداری
referable مراجعه کردنی
cross-reference مراجعه متقابل
table look up مراجعه به جدول
respects مراجعه احترام
respect مراجعه احترام
appellable قابل مراجعه
lookup function عمل مراجعه
without recourse بدون حق مراجعه
lookup table جدول مراجعه
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
certificate of survey گواهی بازدید
visitor بازدید کننده
visitors بازدید کننده
destination inspection بازدید در مقصد
visit بازدید دیدار
visited بازدید دیدار
boarding call دعوت به بازدید
visits بازدید دیدار
inspection بازدید معاینه
inspection well چاه بازدید
boarding call بازدید رسمی
inspection shaft میله بازدید
boarding visit بازدید پس دادن
inspection gallery دالان بازدید
barrier inspection بازدید ازموانع
personnel monitoring بازدید پرسنلی
location survey بازدید در محل
home visit بازدید خانواده
spot check بازدید در محل
spot checks بازدید در محل
man hole چاهک بازدید
turn to عطف توجه مراجعه
haunts خطور مراجعه مکرر
plebiscite مراجعه باراء عمومی
rub out مراجعه شود به GRASG
plebiscites مراجعه باراء عمومی
haunt خطور مراجعه مکرر
vide infra مراجعه شود به زیر
res مراجعه شود به Resolation
referenda مراجعه بارا عمومی
vide supra مراجعه شود به بالا
polls مراجعه به اراء عمومی
polled مراجعه به اراء عمومی
poll مراجعه به اراء عمومی
referendum مراجعه بارا عمومی
referendums مراجعه بارا عمومی
supra بفوق مراجعه شود
chain مراجعه کنید به CATENA
chains مراجعه کنید به CATENA
referential مورد مراجعه ارجاعی
referent مورد مراجعه ارجاعی
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
check out equipment وسایل بازدید محل
official visit بازدید رسمی فرمانده
man hole دهانه بازدید ادم رو
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
monitor بازدید کار دستگاه
perambulation دور زنی بازدید
monitored بازدید کار دستگاه
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com