Total search result: 203 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
incunabula |
مراحل اولیه |
|
|
Search result with all words |
|
accelerator |
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است |
accelerators |
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست |
Other Matches |
|
Ideal City |
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه] |
basic communication |
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه |
basic data |
دادههای اولیه عناصر اولیه |
restoration |
احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.] |
basic issue list |
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار |
dogmatic marxism |
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند |
sequence |
مراحل |
sequences |
مراحل |
phasing |
مراحل |
budget process |
مراحل بودجه |
the four last things |
مراحل چهارگانه |
sequences |
مراحل کار |
budget cycle |
مراحل بودجه |
sequence |
مراحل کار |
phasing |
مراحل عملیات |
phasess of development |
مراحل توسعه |
incipient stages |
مراحل نخستین یا ابتدائی |
processes |
مراحل مختلف چیزی |
stage |
مراحل مختلف یک موشک |
stages |
مراحل مختلف یک موشک |
stages of economic growth |
مراحل رشد اقتصادی |
phase difference |
اختلاف مراحل عملیات |
phases of life |
مراحل یاشئون زندگی |
process |
مراحل مختلف چیزی |
logic |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات |
military planning process |
مراحل طرح ریزی نظامی |
metaphse |
یکی از مراحل تقسیم پس گاه |
logical |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها |
macro |
نمایش گرافیکی مراحل منط قی |
phase of smoke |
مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان |
slow-wave sleep [SWS] |
مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی] |
outline |
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم |
deep sleep |
مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی] |
outlining |
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم |
outlines |
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم |
outlined |
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم |
execute |
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند |
executing |
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند |
executes |
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند |
geometry and rendering |
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی |
executed |
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند |
exempt player |
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او |
take off |
خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو |
flowchart |
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد |
flow diagram |
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد |
fetches |
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند |
instar |
حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود |
blade tracking |
مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر |
fetched |
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند |
fetch |
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند |
charting |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
charted |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
refan |
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر |
chart |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
charts |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
sort effort |
تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب |
mesne process |
مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا |
cycle |
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده |
cycled |
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده |
cycles |
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده |
instructional computing |
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد |
pipelines |
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند |
approved data |
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند |
pipeline |
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند |
cleco fastener |
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری |
emitter coupled logic |
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل |
staple |
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.] |
ecl |
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر |
charted |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
chart |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charting |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charts |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
work in process |
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند |
terminal guidance |
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه |
work in progress |
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند |
multisession compatible |
که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند |
parent program |
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند |
stages theory of economic growth |
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو |
layers |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
layer |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
primitive |
اولیه |
raw |
اولیه |
primal |
اولیه |
initial |
اولیه |
initialed |
اولیه |
initials |
اولیه |
initialling |
اولیه |
initialled |
اولیه |
earliest |
اولیه |
initialing |
اولیه |
early |
اولیه |
elementary |
اولیه |
basics |
اولیه |
preliminary |
اولیه |
primary |
اولیه |
dispersion |
اولیه |
preliminaries |
اولیه |
fundamental |
اولیه |
first generation |
اولیه |
basic |
اولیه |
rudimentary |
اولیه |
primeval |
اولیه |
prereduction |
کاهش اولیه |
input voltage |
ولتاژ اولیه |
initialize |
مقداردهی اولیه |
preliminiary work |
کار اولیه |
base loading |
بار اولیه |
basic size |
اندازه اولیه |
pre loading |
بارگیری اولیه |
basic requisition number |
درخواست اولیه |
pre load |
بار اولیه |
initial velocity |
سرعت اولیه |
input capacitor |
خازن اولیه |
basic branch |
رسته اولیه |
initial value |
مقدار اولیه |
input circuit |
مدار اولیه |
initial strength |
استحکام اولیه |
basic data |
اطلاعات اولیه |
input capacitance |
فرفیت اولیه |
input coupling |
تزویج اولیه |
initial reserves |
ذخایر اولیه |
input attenuation |
دمفونگ اولیه |
input attenuation |
میرائی اولیه |
input admittance |
ادمیتانس اولیه |
pre assembly |
نصب اولیه |
input gap |
فاصله اولیه |
i.c. |
حالت اولیه |
input drift |
رانش اولیه |
elementary cell |
پیل اولیه |
input diode |
دیود اولیه |
input coordinate |
مختصات اولیه |
input data |
دادههای اولیه |
initial acceleration |
شتاب اولیه |
drawing key |
طرح اولیه |
input current |
جریان اولیه |
first aids |
کمکهای اولیه |
historical costs |
هزینه اولیه |
input reactance |
راکتانس اولیه |
input function |
تابع اولیه |
input frequency |
فرکانس اولیه |
input information |
اطلاعات اولیه |
first notions |
تصورات اولیه |
input electrode |
الکترود اولیه |
input noise |
پارازیت اولیه |
first cost |
هزینه اولیه |
first cause |
علت اولیه |
feed stock |
مواد اولیه |
initial capital |
سرمایه اولیه |
opening capital |
سرمایه اولیه |
primery voltage |
ولتاژ اولیه |
input signal |
سیگنال اولیه |
initial level |
سطح اولیه |
breaking down train |
راه اولیه |
initial mass |
جرم اولیه |
initial point |
نقطه اولیه |
basic standard |
استاندارد اولیه |
input speed |
سرعت اولیه |
initial speed |
سرعت اولیه |
input unit |
واحد اولیه |
input translator |
مترجم اولیه |
initial condition |
شرایط اولیه |
initial condition |
شرط اولیه |
input stage |
طبقه اولیه |
input tape |
نوار اولیه |
input terminal |
ترمینال اولیه |
cogging train |
مسیر اولیه |
input time |
زمان اولیه |
initial cost |
هزینه اولیه |
input transformer |
ترانسفورماتور اولیه |
basic speed |
سرعت اولیه |
primitive element |
عنصر اولیه |
stock |
ذخیره اولیه |
blueprints |
طرح اولیه |
blueprint |
طرح اولیه |
rudiment |
اولیه ابتدایی |
self aid |
کمکهای اولیه |
archetypes |
نمونه اولیه |
archetype |
نمونه اولیه |
prototypes |
نمونه اولیه |
stock |
ماده اولیه |
stocked |
ذخیره اولیه |
stocked |
ماده اولیه |
primogenitors |
اجداد اولیه |
priority processing |
پردازش اولیه |
proto galaxy |
کهکشان اولیه |
proto planets |
سیارههای اولیه |
radix |
سرچشمه اولیه |
raw data |
دادههای اولیه |
primes |
نخستین اولیه |
raw products |
محصولات اولیه |
raw statistics |
امارهای اولیه |
roughed slab |
برامن اولیه |
I'll put in the initial outlay , you do the work . |
ما یه اولیه از من کار از تو |
layouts |
طرح اولیه |
layout |
طرح اولیه |
primed |
نخستین اولیه |
prime |
نخستین اولیه |
originals |
نسخه اولیه |
original |
نسخه اولیه |
integral |
تابع اولیه |