English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
Other Matches
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
circle of influence دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
surveillance دیدبانی و مراقبت از منطقه
sector of search منطقه مراقبت رادار
area monitoring مراقبت کردن از منطقه
mine watching عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
cyclic دایرهای
circulars دایرهای
circular دایرهای
gyrate دایرهای
gyrated دایرهای
gyrates دایرهای
gyrating دایرهای
circular flow جریان دایرهای
circulars دایرهای شکل
endless sling باربردار دایرهای
circular motion حرکت دایرهای
circumferential stress خستگی دایرهای
circle graph نمودار دایرهای
circuit training تمرین دایرهای
circular arch طاق دایرهای
circular list لیست دایرهای
circular دایرهای شکل
rotary motion حرکت دایرهای
hoop stress تنش دایرهای
semi circular نیم دایرهای
shiko dachi ایستادن دایرهای
polycyclic چند دایرهای
circular velocity سرعت دایرهای
molinello ضربه دایرهای به سر در سابر
circular casing pump تلمبه پا بده دایرهای
circular shift تغییر مکان دایرهای
circular mil مساحت دایرهای به قطر یک میل
eye شکاف درجه دایرهای شکل
ring sight شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
eyeing شکاف درجه دایرهای شکل
heyland diagram دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
eyes شکاف درجه دایرهای شکل
eying شکاف درجه دایرهای شکل
circle eight چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
dartboards صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboard صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
circular probable error دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
poiseuille flow جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
volte حرکت اسب درگام برداشتن دایرهای بقطر 6متر
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
espial مراقبت
cared مراقبت
cares مراقبت
vigilance مراقبت
tendance مراقبت
counter surveillance ضد مراقبت
unattended بی مراقبت
care مراقبت
watchfulness مراقبت
surveillance مراقبت
watchful مراقبت
ovservation مراقبت
eyesight مراقبت
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
to see to it مراقبت کردن
helical scanning مراقبت مارپیچی
air search مراقبت هوایی
ground surveillance مراقبت زمینی
due care مراقبت کافی
ensuring مراقبت کردن در
air surveillance مراقبت هوایی
to see after مراقبت کردن
see to it مراقبت کردن
watch مراقبت کردن
area monitoring مراقبت منطقهای
insuring مراقبت کردن در
insures مراقبت کردن در
ensured مراقبت کردن در
ensure مراقبت کردن در
residential care مراقبت پناهگاهی
ensures مراقبت کردن در
watched مراقبت کردن
watches مراقبت کردن
sea surveillance مراقبت دریایی
watching مراقبت کردن
listening watch مراقبت به گوش
Medicare مراقبت پزشکی
to llok مراقبت کردن
watchtowers برج مراقبت
animadversion مراقبت مشاهده
combat surveillance مراقبت رزمی
watch tower برج مراقبت
day care مراقبت در روز
control towers برج مراقبت
care of supplies مراقبت اماد
watchtower برج مراقبت
acoustical surveillance مراقبت صوتی
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
vigilance مراقبت به گوش بودن
maintains به خوبی مراقبت شده
overwatch مراقبت از حرکت بااتش
maintain به خوبی مراقبت شده
lookouts مراقبت عمل پاییدن
lookout مراقبت عمل پاییدن
maintained به خوبی مراقبت شده
radar beacon برج مراقبت رادار
radar scan مراقبت بوسیله رادار
stake-out محل تحت مراقبت
attendances ملازمت مراقبت رسیدگی
cares محافظت کردن مراقبت
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
under one's wing <idiom> تحت مراقبت کسی
care محافظت کردن مراقبت
cared محافظت کردن مراقبت
harbor control tower برج مراقبت بندر
unattended operation هملکرد مراقبت نشده
search مراقبت کردن از زمین
searched مراقبت کردن از زمین
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
air beacon برج مراقبت پایگاه
care and handling مراقبت و دستکاری وسایل
surveillant مراقبت کننده دیدبان
attendance ملازمت مراقبت رسیدگی
searches مراقبت کردن از زمین
stake-outs محل تحت مراقبت
to ensure something مراقبت کردن در [چیزی]
searchingly مراقبت کردن از زمین
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
picket نرده کشیدن مراقبت کردن
aspect رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
security monitoring نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
slap together <idiom> به عجله وبی مراقبت واداشتن
picketed نرده کشیدن مراقبت کردن
up to someone to do something <idiom> مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
pickets نرده کشیدن مراقبت کردن
unattended ground sensor رادار مراقبت زمینی خودکار
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
see that he does it مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
snow under <idiom> قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
turn over <idiom> به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
overwatch مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
instrument landing فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
chaperon زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
sector of search منطقه تجسس رادار
specific search تجسس اختصاصی منطقه
buttoning شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
primage اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
Creches [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
epicycle دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
vigil گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigils گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
watches مراقبت کردن موافبت کردن
watched مراقبت کردن موافبت کردن
watch مراقبت کردن موافبت کردن
watching مراقبت کردن موافبت کردن
beacons برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacon برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
air pollution monitoring مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com