Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
Other Matches
aliasing
افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
bumblebee
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
audio mixer
میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
polyphone
جعبه موسیقی حرف دو صوتی یا چند صوتی
sonic boom
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
vocal cords
تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
donkey sonar
ردیاب صوتی هلی کوپتر ردیاب صوتی
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
care
مراقبت
watchfulness
مراقبت
eyesight
مراقبت
cared
مراقبت
watchful
مراقبت
cares
مراقبت
ovservation
مراقبت
surveillance
مراقبت
tendance
مراقبت
counter surveillance
ضد مراقبت
unattended
بی مراقبت
vigilance
مراقبت
espial
مراقبت
watch tower
برج مراقبت
ensure
مراقبت کردن در
residential care
مراقبت پناهگاهی
sea surveillance
مراقبت دریایی
to see after
مراقبت کردن
ensured
مراقبت کردن در
watched
مراقبت کردن
watches
مراقبت کردن
watch
مراقبت کردن
to llok
مراقبت کردن
to see to it
مراقبت کردن
insuring
مراقبت کردن در
insures
مراقبت کردن در
ensuring
مراقبت کردن در
ensures
مراقبت کردن در
control towers
برج مراقبت
day care
مراقبت در روز
ground surveillance
مراقبت زمینی
see to it
مراقبت کردن
due care
مراقبت کافی
care of supplies
مراقبت اماد
helical scanning
مراقبت مارپیچی
listening watch
مراقبت به گوش
area monitoring
مراقبت منطقهای
watchtowers
برج مراقبت
watchtower
برج مراقبت
combat surveillance
مراقبت رزمی
animadversion
مراقبت مشاهده
air surveillance
مراقبت هوایی
air search
مراقبت هوایی
Medicare
مراقبت پزشکی
watching
مراقبت کردن
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
air beacon
برج مراقبت پایگاه
vigilance
مراقبت به گوش بودن
airborne beacon
برج مراقبت هوابرد
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
searches
مراقبت کردن از زمین
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
radar beacon
برج مراقبت رادار
searched
مراقبت کردن از زمین
search
مراقبت کردن از زمین
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
sector of search
منطقه مراقبت رادار
overwatch
مراقبت از حرکت بااتش
harbor control tower
برج مراقبت بندر
searchingly
مراقبت کردن از زمین
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
maintains
به خوبی مراقبت شده
maintained
به خوبی مراقبت شده
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
care
محافظت کردن مراقبت
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
cares
محافظت کردن مراقبت
stake-outs
محل تحت مراقبت
maintain
به خوبی مراقبت شده
stake-out
محل تحت مراقبت
cared
محافظت کردن مراقبت
lookouts
مراقبت عمل پاییدن
lookout
مراقبت عمل پاییدن
to ensure something
مراقبت کردن در
[چیزی]
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
slap together
<idiom>
به عجله وبی مراقبت واداشتن
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
turn over
<idiom>
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
snow under
<idiom>
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
see that he does it
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
chaperon
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
vocals
صوتی
vocal
صوتی
monaural
یک صوتی
sound powered
صوتی
phonic
صوتی
vowels
صوتی
vowel
صوتی
sonic
صوتی
acoustic
صوتی
phonography
صوتی
contrapuntal
چند صوتی
sound channel
مسیرعبور صوتی
sound energy
انرژی صوتی
audio oscillator
اوسیلاتور صوتی
sound discipline
انضباط صوتی
audio range
ناحیه صوتی
sound powered
وسیله صوتی
sounp power
توان صوتی
phoneme
صدای صوتی
sound probe
گیرنده صوتی
sound vibration
ارتعاش صوتی
audio reception
دریافت صوتی
audio transformer
مبدل صوتی
audio amplifier
فزونساز صوتی
voice synthesis
ترکیب صوتی
audio frequency
بسامد صوتی
audio frequency
فرکانس صوتی
audio frequency amplifier
فزونساز صوتی
sound powered telephone
تلفن صوتی
tonal scale
مقیاس صوتی
vocalical
صدادار صوتی
phonetic alphabet
الفبای صوتی
vocalization
تلفظ صوتی
voice communications
ارتباطات صوتی
voice input
ورودی صوتی
voice mail
پست صوتی
phonetic system
سیستم صوتی
soundtracks
حاشیهی صوتی
soundtrack
حاشیهی صوتی
voice output
خروجی صوتی
voice response
جواب صوتی
phoneme
حرف صوتی
vocalic
صدادار صوتی
sound bars
نوارهای صوتی
fathometer
سوند صوتی
hammer box
چکش صوتی
hammer box
ضارب صوتی
sound frequency
بسامد صوتی
sonic frequency
بسامد صوتی
humming noise
اغتشاش صوتی
sonic depth finder
ژرفایاب صوتی
sonic delay line
خط تاخیری صوتی
vocable
کلمه صوتی
voice recognition
تشخیص صوتی
acoustic filter
صافی صوتی
acoustic pressure
فشار صوتی
sonic boom
دیوار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی
sound wave
موج صوتی
sonic booms
دیوار صوتی
hum
اغتشاش صوتی
archer
راکت صوتی
acoustic signal
سیگنال صوتی
sonic boom
انفجار صوتی
archer
موشک صوتی
acoustic intensity
شدت صوتی
hums
اغتشاش صوتی
acoustic memory
حافظه صوتی
archers
راکت صوتی
sound waves
موج صوتی
archers
موشک صوتی
voicing
شفاهی صوتی
acoustic signal
علامت صوتی
tuning forks
دو شاخه صوتی
sounds
موج صوتی
hummed
اغتشاش صوتی
soundest
موج صوتی
sounded
موج صوتی
sound
موج صوتی
affricate
ادغام صوتی
acoustic
به طریقه صوتی
voice
شفاهی صوتی
voices
شفاهی صوتی
acoustic spectrum
طیف صوتی
sonar
ردیاب صوتی
acoustic sweeping
روبیدن صوتی
acoustical sound enclosure
روپوش صوتی
tuning fork
دو شاخه صوتی
acoustic wave
موج صوتی
sound barrier
مانع صوتی
phonology
نظام صوتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com