Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
English
Persian
lookout
مراقبت عمل پاییدن
lookouts
مراقبت عمل پاییدن
Other Matches
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
spy upon
پاییدن
keep watch
پاییدن
stag
پاییدن
stags
پاییدن
watch
پاییدن
to keep an eyes on
پاییدن
watching
پاییدن
watched
پاییدن
to keep a look
پاییدن
watches
پاییدن
eying
دیدن پاییدن
surveillance
پاییدن مبصری
to look sharp
خوب پاییدن
eyeing
دیدن پاییدن
eye
دیدن پاییدن
eyes
دیدن پاییدن
eyes in the back of one's head
<idiom>
چهار چشمی پاییدن
guards
پاییدن پاسداری کردن
guarding
پاییدن پاسداری کردن
guard
پاییدن پاسداری کردن
to look a bout
اطراف کار را پاییدن
invigilation
پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
invigilating
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilated
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilate
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilates
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
To be all eyes. To watch like a hawk.
چهار چشمی پاییدن ( مراقب بودن )
to look round
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
surveillance
مراقبت
cares
مراقبت
counter surveillance
ضد مراقبت
espial
مراقبت
ovservation
مراقبت
care
مراقبت
cared
مراقبت
tendance
مراقبت
eyesight
مراقبت
unattended
بی مراقبت
watchful
مراقبت
watchfulness
مراقبت
vigilance
مراقبت
due care
مراقبت کافی
to llok
مراقبت کردن
combat surveillance
مراقبت رزمی
care of supplies
مراقبت اماد
area monitoring
مراقبت منطقهای
animadversion
مراقبت مشاهده
ground surveillance
مراقبت زمینی
helical scanning
مراقبت مارپیچی
watch tower
برج مراقبت
to see to it
مراقبت کردن
day care
مراقبت در روز
to see after
مراقبت کردن
see to it
مراقبت کردن
sea surveillance
مراقبت دریایی
residential care
مراقبت پناهگاهی
control towers
برج مراقبت
listening watch
مراقبت به گوش
air surveillance
مراقبت هوایی
air search
مراقبت هوایی
watchtower
برج مراقبت
watching
مراقبت کردن
Medicare
مراقبت پزشکی
watch
مراقبت کردن
insuring
مراقبت کردن در
insures
مراقبت کردن در
ensuring
مراقبت کردن در
watchtowers
برج مراقبت
ensures
مراقبت کردن در
ensured
مراقبت کردن در
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
watches
مراقبت کردن
watched
مراقبت کردن
ensure
مراقبت کردن در
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
radar beacon
برج مراقبت رادار
sector of search
منطقه مراقبت رادار
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
maintained
به خوبی مراقبت شده
stake-outs
محل تحت مراقبت
stake-out
محل تحت مراقبت
maintains
به خوبی مراقبت شده
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
vigilance
مراقبت به گوش بودن
maintain
به خوبی مراقبت شده
searchingly
مراقبت کردن از زمین
harbor control tower
برج مراقبت بندر
care
محافظت کردن مراقبت
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
cared
محافظت کردن مراقبت
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cares
محافظت کردن مراقبت
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
airborne beacon
برج مراقبت هوابرد
overwatch
مراقبت از حرکت بااتش
search
مراقبت کردن از زمین
to ensure something
مراقبت کردن در
[چیزی]
searched
مراقبت کردن از زمین
air beacon
برج مراقبت پایگاه
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
searches
مراقبت کردن از زمین
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
slap together
<idiom>
به عجله وبی مراقبت واداشتن
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
snow under
<idiom>
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
turn over
<idiom>
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
see that he does it
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
chaperon
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
primage
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
fan marker
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
Creches
[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
vigil
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
vigils
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
watching
مراقبت کردن موافبت کردن
watches
مراقبت کردن موافبت کردن
watch
مراقبت کردن موافبت کردن
watched
مراقبت کردن موافبت کردن
beacons
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacon
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
air pollution monitoring
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
beacon flight
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com