Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
Other Matches
overwatch
مراقبت از حرکت بااتش
overwatch
پوشاندن حرکت
I have stopped dealing with him .
دیگربا اومعامله نمی کنم
conversions
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
ensuring
مراقبت کردن در
ensured
مراقبت کردن در
watching
مراقبت کردن
to llok
مراقبت کردن
ensure
مراقبت کردن در
ensures
مراقبت کردن در
watches
مراقبت کردن
insuring
مراقبت کردن در
insures
مراقبت کردن در
watch
مراقبت کردن
to see to it
مراقبت کردن
to see after
مراقبت کردن
see to it
مراقبت کردن
watched
مراقبت کردن
cares
محافظت کردن مراقبت
cared
محافظت کردن مراقبت
to ensure something
مراقبت کردن در
[چیزی]
care
محافظت کردن مراقبت
searchingly
مراقبت کردن از زمین
search
مراقبت کردن از زمین
searched
مراقبت کردن از زمین
searches
مراقبت کردن از زمین
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
camouflaged
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
watched
مراقبت کردن موافبت کردن
watching
مراقبت کردن موافبت کردن
watches
مراقبت کردن موافبت کردن
watch
مراقبت کردن موافبت کردن
camouflages
مخفی کردن پوشاندن
coat
پوشاندن روکش کردن
immerse
زیر اب کردن پوشاندن
fan
پوشاندن پوشش کردن
suffused
پوشاندن اشباع کردن
fanned
پوشاندن پوشش کردن
coated
پوشاندن روکش کردن
coats
پوشاندن روکش کردن
camouflaged
مخفی کردن پوشاندن
sheathed
غلافدار کردن پوشاندن
camouflage
مخفی کردن پوشاندن
suffusing
پوشاندن اشباع کردن
coatings
پوشاندن روکش کردن
suffuses
پوشاندن اشباع کردن
immersing
زیر اب کردن پوشاندن
immerses
زیر اب کردن پوشاندن
immersed
زیر اب کردن پوشاندن
fans
پوشاندن پوشش کردن
camouflaging
مخفی کردن پوشاندن
sheathes
غلافدار کردن پوشاندن
fanning
پوشاندن پوشش کردن
concealment
پنهان کردن پوشاندن
sheathe
غلافدار کردن پوشاندن
sheaths
غلافدار کردن پوشاندن
suffuse
پوشاندن اشباع کردن
sheath
غلافدار کردن پوشاندن
liquors
با روغن پوشاندن چرب کردن
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
able
لباس پوشاندن قوی کردن
crowns
تاج گذاری کردن پوشاندن
liquor
با روغن پوشاندن چرب کردن
crown
تاج گذاری کردن پوشاندن
becloud
با ابر پوشاندن تاریک کردن
ablest
لباس پوشاندن قوی کردن
tinplate
با قلع پوشاندن حلبی کردن
abler
لباس پوشاندن قوی کردن
carbonize
باذغال پوشاندن یاترکیب کردن
inundate
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundated
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundates
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
souse
بطور کامل پوشاندن حمله کردن
inundating
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
armor plate
زره دار کردن پوشاندن بازره
mats
بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
mat
بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
combat , elements
یکانهای رزمی
mountain troops
یکانهای کوهستانی
individual units
یکانهای مستقل
chopline
خط حد یکانهای دریایی
tactical troops
یکانهای تاکتیکی
special troops
یکانهای مخصوص
subunits
یکانهای جزء
corps troops
یکانهای سپاه
subunits
یکانهای وابسته
covering troops
یکانهای پوششی
field commands
یکانهای رزمی
advancing units
یکانهای پیشروی کننده
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
inactive installation
تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
individual units
یکانهای منفرد یا مجزا
practical system
دستگاه یکانهای عملی
force basis
یکانهای مبنای هر قسمت
covering troops
یکانهای پوشش کننده
army troops
یکانهای رده ارتش
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
subordinating
تحت امر یکانهای تابعه
subordinated
تحت امر یکانهای تابعه
subordinate
تحت امر یکانهای تابعه
subordinates
تحت امر یکانهای تابعه
sea tail
دنباله دریایی یکانهای هوارو
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
supply arms
یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
army troops
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
satellization
زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
army training and evaluation program
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
sea tail
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
garrison forces
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
incrust
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
technical observer
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
bedim
با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
eyesight
مراقبت
vigilance
مراقبت
ovservation
مراقبت
unattended
بی مراقبت
counter surveillance
ضد مراقبت
surveillance
مراقبت
watchful
مراقبت
tendance
مراقبت
cares
مراقبت
watchfulness
مراقبت
cared
مراقبت
care
مراقبت
espial
مراقبت
sail
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
ground surveillance
مراقبت زمینی
sea surveillance
مراقبت دریایی
residential care
مراقبت پناهگاهی
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
watchtower
برج مراقبت
day care
مراقبت در روز
watchtowers
برج مراقبت
helical scanning
مراقبت مارپیچی
care of supplies
مراقبت اماد
animadversion
مراقبت مشاهده
watch tower
برج مراقبت
listening watch
مراقبت به گوش
area monitoring
مراقبت منطقهای
combat surveillance
مراقبت رزمی
Medicare
مراقبت پزشکی
air search
مراقبت هوایی
due care
مراقبت کافی
air surveillance
مراقبت هوایی
control towers
برج مراقبت
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
maintains
به خوبی مراقبت شده
vigilance
مراقبت به گوش بودن
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
stake-outs
محل تحت مراقبت
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
lookouts
مراقبت عمل پاییدن
lookout
مراقبت عمل پاییدن
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
stake-out
محل تحت مراقبت
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
sector of search
منطقه مراقبت رادار
harbor control tower
برج مراقبت بندر
air beacon
برج مراقبت پایگاه
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
radar beacon
برج مراقبت رادار
maintain
به خوبی مراقبت شده
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
airborne beacon
برج مراقبت هوابرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com