Dictiornary-Farsi | مرا پروایی نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (12 milliseconds)

English	Persian
i dont care a pin	مرا پروایی نیست


Search result with all words

i dont care a d.	مرا هیچ پروایی نیست
i dont care a rush	مرا هیچ پروایی نیست
i dont care a snap	مرا هیچ پروایی نیست
Other Matches

impetuosity	بی پروایی
impetuousness	بی پروایی
incaution	بی پروایی
inconsiderateness	بی پروایی
temerity	بی پروایی
insouciance	بی پروایی
audacity	بی پروایی
recklessness	بی پروایی
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
intrepidity	بی پروایی تهور
impetuously	از روی بی پروایی
adventuresome	با بی پروایی جسورانه
audaciously	از روی بی پروایی
audaciousness	بی پروایی گستاخی
foolhardily	بابی پروایی
to ride roughshod	بی پروایی کردن
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
to ride for a fall	بی پروایی در کار کردن
with a powder	ازروی بی پروایی تند ناگهان
brazen	بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
brazenly	بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
slapdash	کاری که سرسری یا از روی بی پروایی انجام دهند
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
he is not of our number	از ما نیست
storage	می نیست
secondary	نیست
temporary storage	می نیست
Plug and Play	یچ نیست
auxiliaries	نیست
he takes no notice of it	نیست
auxiliary	نیست
aint	نیست
isn't	نیست
it is well enough	بد نیست
It's not new.	نو نیست.
sacred cow <idiom>	چارهای نیست
that is wrong	درست نیست
I dont remember ( recall ) .	یادم نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .	هیچیت نیست
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
there is no hurry	عجلهای نیست
no hurry	عجلهای نیست
close the door please	اگرزحمت نیست
cold is merely privative	گرما نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .	مردش نیست
that depends	معلوم نیست
no wonder <idiom>	تعجبی نیست
no sweat <idiom>	مشکلی نیست
that is not it	این نیست
There is no hot water	آب گرم نیست.
It's not new.	جدید نیست.
nihilism	نیست انگاری
He goes on and on . He is most persistent .	ول کن معامله نیست
It is all right . It is o. k.	طوری نیست
Such is not the case . That is not so.	اینطور نیست
if you please	اگرزحمت نیست
you are written	حق با شما نیست
no trouble	زحمتی نیست
niet le fait	کار او نیست
my health is tolerable	حالم بد نیست
inextinct	نیست نشده
it has escaped my remembrance	یاد نیست
it is immaterial	چیزی نیست
it lies beyond his competence	در صلاحیت او نیست
it is not half bad	هیچ بد نیست
it is not in good workingorder	دایر نیست
It cant be helped.	چاره ای نیست
it is nothing out of the way	غریب نیست
it is unnecessary	لازم نیست
it's only me	کسی نیست
it needs not	لازم نیست
i do not have it in me	از من ساخته نیست
to make no mention of	ذکری از ان نیست
ought not	شایسته نیست
dont mention it	چیزی نیست
no matter	چیزی نیست
no object	چیزی نیست
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
there is no hurry	شتابی نیست
he has nothing in him	کسی نیست
he is not in it	داخل نیست
he is a bad husband	صرفه جو نیست
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
he is not willing to go	نیست برود
he is out of his senses	بهوش نیست
he is out of huomor	سر خلق نیست
he is out of huomor	سر دماغ نیست
he is rather i. than sick	ناخوش نیست
he knows a thing or two	بی تجربه نیست
thereis no end to it	انراپایانی نیست
it is unsuitable	مناسب نیست
Nevermind!	مهم نیست !
needn't	لازم نیست
static	که پویا نیست
It is not to your advantage.	مقرون بصرفه نیست
that is not my a	این کارمن نیست
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
There is no reason (cause) for worry (concern)	جای نگرانی نیست
He does not belong here.	جای ؟ واینجا نیست
he is indisposed to go	مایل نیست برود
he is nod	اهل انظباط نیست
he is indisposed to go	اماده رفتن نیست
it tells its own tale	نیازمند به توضیح نیست
it is unsatisfactory	رضایت بخش نیست
it is beyond retrieve	جبران پذیر نیست
means are not a	وسایل فراهم نیست
It might be a good idea for you to come .	بد نیست شما هم بیایید
you need not fear	لازم نیست بترسید
It is not fair that . . .	آخر انصاف نیست که …
It is nothing to speak of .	چیز قابلی نیست
To her , abI'llon tomans is a mere trifle .	قابل نوشیدن نیست
needle point to say	لازم نیست بشمابگویم که
needle point to say	احتیاج بگفتن نیست
no reply necessary [NRN]	نیازی به پاسخ نیست.
He is not to blame for this.	تقصیر او [مرد ] نیست.
She couldnt care less . she is totally unconcerned .	عین خیالش نیست
She takes no thought for tomorrow .	بفکر فردایش نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .	اینکار عملی نیست
It cant be all that bad.	نه بابا اینقدر هم بد نیست
he is not of that stamp	ازان جنس نیست
he is not willing to go	مایل برفتن نیست
iam pretty well	نسبه حالم بد نیست
it does not befit his state	در خور شان او نیست
if you dont object	اگر مانعی نیست
His honest is beyond question.	دردرستی اوحرفی نیست
unwanted	آنچه لازم نیست
I dont have the slightest(faintest)idea.	روحم خبردار نیست
it goes without saying	محتاج بذکر نیست
used	آنچه جدید نیست
it goes without saying	نیازمند بگفتن نیست
it does not s. the condition	واجدان شرایط نیست
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
It is beyond repair. It cannot be put right.	درست شدنی نیست
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.	عین خیالش نیست
is it not	ایا چنین نیست
isn't he there	ایا او اینجا نیست
She is romantically inclined. She i8s game.	از دو حال خارج نیست
lightweight	آنچه سنگین نیست
it is not a to go tncre	رفتن انجامصلحت نیست
There's more to come. <idiom>	این همش نیست.
it is not very hard	چندان سخت نیست
it is not subject to review	دران روا نیست
he is unable to speak	قادربسخن گفتن نیست
he is unequal to the task	مرد اینکار نیست
it is not a picnic	کار اسانی نیست
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
i am out of sorts	حالم خوب نیست
i am out of sorts	خلقم بجا نیست
it is never the worse	هیچ بدتر نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مقتضی نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
it does not befit me to	شایسته من نیست که مرانشاید که
It is not economical.	مقرون به صرفه نیست.
that is not the question	موضوع این نیست
The scales are not even .	ترازو میزان نیست
that in nothing to me	پیش من چیزی نیست
rast	هیج همچوچیزی نیست
He is a quitter .	مرد میدان نیست
that is not the case	مطلب چنین نیست
This isn't fresh.	این تازه نیست.
This isn't clean.	این تمیز نیست.
that is no bed of roses	اش دهن سوزی نیست
It is not known yet . It is not settled yet .	هنوز معلوم نیست
There are plenty of other fish in the sea. <idiom> <proverb>	آدم قحطی نیست.
thereis no end to it	انتهای برای ان نیست
there is no mistaking	جای اشتباه نیست
the house is occupied	خانه خالی نیست
clara	هدف موجود نیست
This isn't mine.	این مال من نیست.
that is taken for granted	محتاج بدلیل نیست
lightweights	آنچه سنگین نیست
that is not the word for it	لغتش این نیست
you're telling me <idiom>	احتیاج نیست به من بگی
to put out of the way	سربه نیست کردن
there is no question but that.	شکی نیست که) .00000
wrongs	پیام صحیح نیست
that is not fair	این انصاف نیست
an illegible writing	خطی که خوانا نیست
this is not fair	این انصاف نیست
that is no great work	کار بزرگی نیست
wronging	پیام صحیح نیست
That's not so!	داستان اینطوری نیست!
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
no one is here	هیچکس اینجا نیست
He is nobody. He is a nonentity.	داخل آدم نیست
The subject under discrssion .	موضوعی که مطرح نیست
oughtn't	نبایستی شایسته نیست
wrong	پیام صحیح نیست
This isn't everybody's job.	این کار هرکسی نیست.
This isn't everybody's job.	این کار همه نیست.
it does not matter	عیب ندارد چیزی نیست
None of that here. Nothing doing here.	اینجا از این خبرها نیست
he has nothing in him	همچو ادم با وجودی نیست
it is a soft snap	چیزی نیست کاراسانی است