Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
English
Persian
toggle
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
Other Matches
metastable state
حالت نیم پایدار
warm-ups
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-up
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
febile
دارای حالت تب
syncopator
دارای حالت سنکوپ
bested
دارای حالت ویژه
resinoid
دارای حالت صمغی
spring loaded
دارای حالت فنری
circumstanced
دارای یک حالت معین
spirituous
دارای حالت روحانی
heteromerous
دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس
pentaptote
اسمی که دارای پنج حالت باشد
actinic
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
haustellate
دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
karadja medallion
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
non-directional design
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
hands of Fatima
طرح دستان فاطمه
[نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
Ushak medallion
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
perdurable
پایدار
changeless
پایدار
indissoluble
پایدار
unflinching
پایدار
persistent
پایدار
abiding
پایدار
livelong
پایدار
resistant
پایدار
never failing
پایدار
impermanent
نا پایدار
constants
پایدار
stables
پایدار
constant
پایدار
written in water
نا پایدار
stable
پایدار
inexhaustible
پایدار
stanch
پایدار
durable
پایدار
permanent
پایدار
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
undying
پایدار فناناپذیر
stables
پایدار پابرجا
fixed material
مواد پایدار
sustainable energy
انرژی پایدار
coarse mine
مین پایدار
undamped wave
موج پایدار
stable nucleus
هسته پایدار
baldacchino
سایبان پایدار
stable oscillation
نوسان پایدار
stable
پایدار پابرجا
permanent
پایدار ماندنی
baldachin
سایبان پایدار
baldachino
سایبان پایدار
perdurably
بطور پایدار
steady state
وضعیت پایدار
permanent magnet
مغناطیس پایدار
steady growth
رشد پایدار
baldaquin
سایبان پایدار
p.m.
مغناطیس پایدار
dielectric strength
پایدار دی الکتریکی
air resistant
پایدار در هوا
stabilisers
پایدار کننده
steady state growth
رشد پایدار
undamped oscillation
موج پایدار
continuous fire
اتش پایدار
metastable
نیم پایدار
fasted
پایدار باوفا
fastest
پایدار باوفا
fasts
پایدار باوفا
magnet
مغناطیس پایدار
metastable
شبه پایدار
magnets
مغناطیس پایدار
stabilizer
پایدار ساز
sustained illumination
روشنایی پایدار
continuous wave
موج پایدار
stabilisers
پایدار ساز
stabilizer
پایدار کننده
continous operation
عملکرد پایدار
stable air
هوای پایدار
indissolubly
بطور پایدار
stable airfoil
ایرفویل پایدار
inconstantly
بطور نا پایدار
permanent flow
بده پایدار
proof weather
هوا پایدار
fast
پایدار باوفا
stable equilibrium
تعادل پایدار
stable isotope
ایزوتوپ پایدار
unfailing
کم نیامدنی پایدار
c.w.
موج پایدار
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
instrumental analysis
تجزیه دستگاهی
broken
<adj.>
شکسته
[دستگاهی]
built in aerial
آنتن دستگاهی
self sustaining growth
رشد خود پایدار
hard goods
اجسام پایدار ومقاوم
metasable equilibrium
تعادل شبه پایدار
metastable phase
فاز شبه پایدار
sustainable
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
sustained fire
اتش پایدار یادائمی
metastable state
تراز نیم پایدار
metastable solution
محلول شبه پایدار
binary switch
سویچی با دو وضعیت پایدار
future-oriented
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
frequency stabilization
پایدار نمودن فرکانس
quasi stable elementry particle
ذره شبه پایدار
diergolic
خرج مایع پایدار
quasi stable elementry particle
ذزه نیم پایدار
for good
<idiom>
برای همیشه ،پایدار
semistable elementry particle
ذره شبه پایدار
semistable elementry particle
ذره نیم پایدار
to park
پارک کردن
[دستگاهی]
ripper
دستگاهی که زمین را شیارمیزند
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
mansion
عمارت چند دستگاهی
mansions
عمارت چند دستگاهی
presetting
تنظیم از قبل
[دستگاهی]
bitumen boiler
دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
equilibrium
وضع ثابت و پایدار ترازمندی
continuous illumination
روشنایی پایدار منطقه رزم
steady state equilibrium
تعادل در وضعیت رشد پایدار
dowel bar
میله پایدار کننده بتن
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
excavators
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
automation
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
air compresser
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
excavator
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
bar bender
دستگاهی که میل گرد را خم میکند
echo depth sounder
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
mill
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reels
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reel
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling
تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
wind gauge
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
generators
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydromatic
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
to start up something
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
generator
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
to put something into operation
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
aeromotor
هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
inquiry station
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
termograph
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
to crap out
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to fall over
[computer, programme, ...]
[موقتا]
کار نکردن
[دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
reader
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
readers
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to work flawlessly
بطور بی عیب و نقص کار کردن
[دستگاهی]
camera lucida
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com