Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
proximo
مربوط بماه اینده
Other Matches
futuristic
مربوط به اینده
prospective
مربوط به اینده
long range
مربوط به اینده دور
the law is prospective
اثر قانون مربوط به اینده است
future perfect
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
lunar
وابسته بماه ماهتابی
the th inst
پنجم بماه جاری
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
incoming
اینده
coming
اینده
lavenir
اینده
next
اینده
forthcomming
اینده
approaching
اینده
forthcoming
اینده
in the time to come
اینده
future
اینده
aftertime
اینده
to be
اینده
toward
اینده
futurity
اینده
comer
اینده
at a laterd
در اینده
following on
از پی اینده
nether world
جهان اینده
prospectus
اینده نامه
upcoming
زود اینده
intercurrent
در میان اینده
prospect of the future
دورنمای اینده
odd comeshortly
اینده نزدیک
proximo
درماه اینده
nrxt monday
دوشنبه اینده
the a season
فعل اینده
prospect
اینده نگری
prospectuses
اینده نامه
f. tense
زمان اینده
prospectively
با عطف به اینده
prospectiveness
وابستگی به اینده
proximo
ماه اینده
the next world
عالم اینده
the next world
جهان اینده
prospecting
اینده نگری
prospected
اینده نگری
emergent
بیرون اینده
erelong
در اینده نزدیک
futures contract
قرارداد اینده
offing
در اینده نزدیک
futurity
نسل اینده
futurism
اینده گرایی
futurity
اتفاقات اینده
even tual
درنتیجه اینده
paulo postfuture
اینده نزدیک
looking
بنظر اینده
prospects
اینده نگری
catabatic
پایین اینده
providential
اینده نگر
the future
جهان اینده
futures
قراردادهای اینده
the f. winter
زمستان اینده
the a season
موسم اینده
by next mail
باپست اینده
sup.latest or last
دیر اینده
katabatic
پائین اینده
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
tardy
دیر اینده کند
tardier
دیر اینده کند
the rising generation
دوره جوانان اینده
tardiest
دیر اینده کند
the ensving twelve months
دوازده ماه اینده
perfect foresight
اینده نگری کامل
scouted
ارزیابی حریف اینده
oncoming
پیشامد کننده اینده
otherworldiness
وابستگی بجهان اینده
emergency
ناگه اینده اورژانس
emergencies
ناگه اینده اورژانس
scout
ارزیابی حریف اینده
latest
تازه گذشته اینده
post date
تاریخ اینده گذاشتن
scouts
ارزیابی حریف اینده
prospectiveness
چشم داشت به اینده
without prejudice
بدون تاثیر به اینده
emergence
ناگه اینده اورژانس
prescient
عالم به غیب یا اینده
future
بعد اینده اتیه
provident
صرفه جو اینده نگر
intermediate
درمیان اینده مداخله کننده
hunches
فن احساس وقوع امری در اینده
hunched
فن احساس وقوع امری در اینده
hunch
فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox
در روز چهارم ماه اینده
hold over
برای اینده نگاه داشتن
exdividend
بدون سود اینده سهام
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
providence
صرفه جویی اینده نگری
hunching
فن احساس وقوع امری در اینده
future attacks
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth
سبب گستردگی والدین اینده میشود
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
current liabilities
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenor
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominating
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
tenors
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
disqualification
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
bill time draft
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
exclusion
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
demand factors
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
experimental free handicap
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
prolepsis
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
در میان اینده واقع در میان
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
coherent
مربوط
curatorial
مربوط به
pertinenet
مربوط
pertinent
مربوط به
related
مربوط
caprine
مربوط به بز
as for
مربوط به
pertinent
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
vespertinal
مربوط به شب
condequent
مربوط
pertaining
مربوط به
affined
مربوط
coordinate
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
irrelevant
نا مربوط
lineal
مربوط به خط
proper
مربوط
for
مربوط به
relevant
مربوط
correspondent
مربوط به
correspondents
مربوط به
apposite
مربوط
germane
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
avuncular
مربوط بدایی
climatic
مربوط به اب وهوا
affiliate
مربوط ساختن
vehicular
مربوط به خودرو
electrically
مربوط به الکتریسیته
budgetary
مربوط به بودجه
geriatric
مربوط به پیری
garlicky
مربوط به سیر
expiratory
مربوط به زفیر
gallinaceous
مربوط بماکیان
divisional
مربوط به تقسیم
existential
مربوط به هستی
aeronautical
مربوط به فضانوردی
retired
مربوط به بازنشستگی
affiliating
مربوط ساختن
technological
مربوط به فناوری
domiciliary
مربوط به خانه
faunae
مربوط به جانوران
filiate
مربوط ساختن
speculative
مربوط به اندیشه
affiliated
مربوط ساختن
fistulous
مربوط به ناسور
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
acrobatic
مربوط به بندبازی
anal
مربوط به مقعد
technologically
مربوط به فناوری
parental
مربوط به والدین
communists
مربوط به کمونیسم
communist
مربوط به کمونیسم
operatic
مربوط به اپرا
affiliates
مربوط ساختن
commercial
مربوط به تجارت
as to
عطف به مربوط به
fractional
مربوط به بخشها
fractional
مربوط به بخشهایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com