English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hydrographic مربوط به اب نگاری
Other Matches
pictography تصویر نگاری رمز نگاری
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
hydrographic اب نگاری
angiography رگ نگاری
monograph تک نگاری
reticulum نگاری
hydrography اب نگاری
monographs تک نگاری
arteriography رگ نگاری
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
cranioscopy جمجمه نگاری
oscillography نوسان نگاری
journalism روزنامه نگاری
topography برجسته نگاری
ethnography قوم نگاری
letter writer نامه نگاری
leetter writing نامه نگاری
spectrography طیف نگاری
spectrography بیناب نگاری
crystallography بلور نگاری
topography مکان نگاری
cardiography قلب نگاری
oceanography اقیانوس نگاری
logging واقعه نگاری
chronology وقایع نگاری
myography عضله نگاری
chronology رخداد نگاری
demography جمعیت نگاری
demography مردم نگاری
pornography هرزه نگاری
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
tachygraphy تند نگاری
cerography موم نگاری
cartography نقشه نگاری
macrography بزرگ نگاری
demography امار نگاری
ethnographic <adj.> قوم نگاری
chromatography رنگ نگاری
hydrographic نقشه اب نگاری
stylistics سلیس نگاری
eco mapping بوم نگاری
picture writing تصویر نگاری
pictorial art پیکر نگاری
pictography صورت نگاری
phonography صدا نگاری
phallography نعوظ نگاری
petrography سنگ نگاری
psychography روان نگاری
electrotype برق نگاری
surveys اب نگاری دریایی
dermatographia پوست نگاری
ski graphŠetc سایه نگاری
sciagraphy سایه نگاری
arteriography نبض نگاری
surveyed اب نگاری دریایی
data recording داده نگاری
dactyloscopy انگشت نگاری
soleprint انگشت نگاری از پا
survey اب نگاری دریایی
letter writing نامه نگاری
hydrography علم اب نگاری
dactylagraphy انگشت نگاری
seismography زلزله نگاری
emg برق نگاری ماهیچه
chromatographic وابسته برنگ نگاری
electromyography برق نگاری ماهیچه
electroencephalography برق نگاری مغز
newspapers روزنامه نگاری کردن
uranographical وابسته به اسمان نگاری
electroretinography برق نگاری شبکیه
planography نقشه نگاری طراحی
electrocardiography قلب نگاری برقی
telegraphic از راه دور نگاری
diary method روش خاطره نگاری
seismic method روش زلزله نگاری
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
topography مکان نگاری مساحی
ideographs حروف اندیشه نگاری
portraiture پیکر نگاری تعریف
notepaper کاغذ نامه نگاری
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
newspaper روزنامه نگاری کردن
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
mental topography مکان نگاری ذهن
uranographic وابسته به اسمان نگاری
hydrographic chart نقشه اب نگاری دریایی
finger print department اداره انگشت نگاری
anecdotal method روش واقعه نگاری
automatics فرم های نامه نگاری
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
automatic فرم های نامه نگاری
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
uranography عالم شناسی اسمان نگاری
nautical chart نقشه دریایی اب نگاری شده
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
topographic وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
journalese بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
moulage انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
stereography طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
eight bit system مربوط به یک
pertinent مربوط به
caprine مربوط به بز
relevant مربوط
irrelevant نا مربوط
pertinent مربوط
affined مربوط
pertaining مربوط به
apposite مربوط
related مربوط
hydraulic مربوط به اب
germane مربوط
pertinenet مربوط
correspondents مربوط به
for مربوط به
coordinate مربوط
as for مربوط به
condequent مربوط
correspondent مربوط به
proper مربوط
coherent مربوط
lineal مربوط به خط
vespertinal مربوط به شب
curatorial مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
haemic مربوط بخون
goidelic مربوط بسلت
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
anal مربوط به مقعد
acrobatic مربوط به بندبازی
communists مربوط به کمونیسم
geriatric مربوط به پیری
prospective مربوط به اینده
parental مربوط به والدین
expiratory مربوط به زفیر
communist مربوط به کمونیسم
glyptic مربوط به حکاکی
glossal مربوط به زبان
affiliated مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
four dimensional مربوط به بعدچهارم
affiliating مربوط ساختن
speculative مربوط به اندیشه
fistulous مربوط به ناسور
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
affiliate مربوط ساختن
gallinaceous مربوط بماکیان
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
technologically مربوط به فناوری
retired مربوط به بازنشستگی
existential مربوط به هستی
genethliac مربوط به طالع
garlicky مربوط به سیر
aeronautical مربوط به فضانوردی
technological مربوط به فناوری
calligraphic مربوط به خطاطی
concerns مربوط بودن به
dependent مربوط محتاج
outbound مربوط به خارج
racing مربوط بمسابقه
bardic مربوط به رامشگری
fossil مربوط بادوارگذشته
fossils مربوط بادوارگذشته
atomistic مربوط به اتم
concern مربوط بودن به
basal مربوط به ته یابنیان
bear on مربوط بودن
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
c مربوط به کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com