English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
norse مربوط به اسکاندیناوی
Other Matches
Scandinavia اسکاندیناوی
Scandinavians اسکاندیناوی
Scandinavian اسکاندیناوی
northman اسکاندیناوی باستانی
Viking جنگجوی اسکاندیناوی
norse اهل اسکاندیناوی
lapponian درشمال اسکاندیناوی
norseman اسکاندیناوی باستانی
Vikings جنگجوی اسکاندیناوی
praam کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
kraken اژدهای دریایی افسانهای اسکاندیناوی
laplander اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
sea king دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
nordic council شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
nordic council فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
dragon style [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
cretaceous مربوط به گچ
related مربوط
vespertinal مربوط به شب
as for مربوط به
coherent مربوط
pertinent مربوط به
coordinate مربوط
condequent مربوط
eight bit system مربوط به یک
pertaining مربوط به
pertinent مربوط
curatorial مربوط به
for مربوط به
caprine مربوط به بز
pertinenet مربوط
apposite مربوط
relevant مربوط
irrelevant نا مربوط
lineal مربوط به خط
correspondents مربوط به
hydraulic مربوط به اب
proper مربوط
germane مربوط
affined مربوط
correspondent مربوط به
electrically مربوط به الکتریسیته
retired مربوط به بازنشستگی
corresponsive مربوط بیکدیگر
chromatic مربوط به رنگها
affiliate مربوط ساختن
collegial مربوط به دانشکده
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
sartorial مربوط به خیاطی
affiliated مربوط ساختن
churchly مربوط به کلیسا
affiliates مربوط ساختن
chromic مربوط به کرومیوم
affiliating مربوط ساختن
computational مربوط به یک محاسبه
dictoral مربوط به دکتری
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
contiguous مربوط بهم
parental مربوط به والدین
glossal مربوط به زبان
glyptic مربوط به حکاکی
personal مربوط به کسی
goidelic مربوط بسلت
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
haemic مربوط بخون
hawaiian مربوط به هاوایی
hominoid مربوط به بشر
horsy مربوط به اسب
Hellenic مربوط به یونان
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
communists مربوط به کمونیسم
communist مربوط به کمونیسم
four dimensional مربوط به بعدچهارم
operatic مربوط به اپرا
divisional مربوط به تقسیم
climatic مربوط به اب وهوا
domiciliary مربوط به خانه
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
coherently بطور مربوط
gallinaceous مربوط بماکیان
garlicky مربوط به سیر
genethliac مربوط به طالع
hydrographic مربوط به اب نگاری
ameboid مربوط به امیب
agrologic مربوط بخاکشناسی
psychiatric مربوط به روانپزشکی
adulterous مربوط به زنا
familial مربوط به خانواده
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
municipal مربوط به شهرداری
aguish مربوط به تب و لرز
surgical مربوط به جراحی
marital مربوط به زناشویی
amebic مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
aluminous مربوط به الومینیوم
matrimonial مربوط به ازدواج
acetarious مربوط به سالاد
attached مربوط متعلق
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
fractional مربوط به بخشهایی
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
fractional مربوط به بخشها
nautical مربوط به کشتیرانی
concern مربوط بودن به
textual مربوط به متن یا نص
concerns مربوط بودن به
valedictory مربوط به خداحافظی
military مربوط به نظام
fossils مربوط بادوارگذشته
commercial مربوط به تجارت
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
nasal مربوط به بینی
ammino مربوط به امونیاک
budgetary مربوط به بودجه
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
bear on مربوط بودن
technologically مربوط به فناوری
basal مربوط به ته یابنیان
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
acrobatic مربوط به بندبازی
britannic مربوط به بریتانیا
brumal مربوط به زمستان
cerebellar مربوط به مخچه
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
capitular مربوط بفصل
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
anal مربوط به مقعد
c مربوط به کامپیوتر
bardic مربوط به رامشگری
feminine مربوط به جنس زن
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
astrological مربوط به نجوم
arbitral مربوط به حکمیت
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
arithmeticlal مربوط به حساب
meteorological مربوط به هواسنجی
arteriovenous مربوط به رگها
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
thematic مربوط بموضوع
atomistic مربوط به اتم
congressional مربوط به کنگره
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com