Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ammino
مربوط به امونیاک
Other Matches
ammoniate
با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
ammonia
امونیاک
ammoniac
امونیاک
ammonium
امونیاک
sal ammoniac
نمک امونیاک
liquid ammonia
امونیاک مایع
ammonium picrate
پیکرات امونیاک
ammino
منسوب به امونیاک
ammonium chloride
کلرور امونیاک
ammoniation
ترکیب با امونیاک
ammonia
محلول امونیاک
ammonia
محلول یا بخار امونیاک
ammonial canister
فرف حاوی امونیاک
salvolatile
محلول معطر اب امونیاک والکل
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
proper
مربوط
pertinenet
مربوط
pertaining
مربوط به
coordinate
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
cretaceous
مربوط به گچ
coherent
مربوط
as for
مربوط به
curatorial
مربوط به
pertinent
مربوط
pertinent
مربوط به
related
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
lineal
مربوط به خط
for
مربوط به
apposite
مربوط
irrelevant
نا مربوط
relevant
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
condequent
مربوط
caprine
مربوط به بز
affined
مربوط
correspondents
مربوط به
correspondent
مربوط به
germane
مربوط
parental
مربوط به والدین
chromatic
مربوط به رنگها
cerebellar
مربوط به مخچه
affiliating
مربوط ساختن
computational
مربوط به یک محاسبه
prospective
مربوط به اینده
affiliates
مربوط ساختن
calligraphic
مربوط به خطاطی
caloric
مربوط به کالری
affiliated
مربوط ساختن
capitular
مربوط بفصل
collegial
مربوط به دانشکده
chromic
مربوط به کرومیوم
churchly
مربوط به کلیسا
affiliate
مربوط ساختن
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
communists
مربوط به کمونیسم
contiguous
مربوط بهم
gallinaceous
مربوط بماکیان
garlicky
مربوط به سیر
genethliac
مربوط به طالع
personal
مربوط به کسی
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
مربوط به صدا
verb
مربوط به صدا
occupational
مربوط به شغل
coherently
بطور مربوط
glossal
مربوط به زبان
glyptic
مربوط به حکاکی
goidelic
مربوط بسلت
haemic
مربوط بخون
hawaiian
مربوط به هاوایی
hominoid
مربوط به بشر
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
mammary
مربوط به پستانداران
operatic
مربوط به اپرا
climatic
مربوط به اب وهوا
futuristic
مربوط به اینده
vehicular
مربوط به خودرو
dictoral
مربوط به دکتری
divisional
مربوط به تقسیم
domiciliary
مربوط به خانه
expiratory
مربوط به زفیر
faunae
مربوط به جانوران
filiate
مربوط ساختن
fistulous
مربوط به ناسور
polar
مربوط به قط بها
polar
مربوط به قطب
Hellenic
مربوط به یونان
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
horsy
مربوط به اسب
retired
مربوط به بازنشستگی
amebic
مربوط به امیب
surgical
مربوط به جراحی
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
adulterous
مربوط به زنا
achaian
مربوط به اخائیه
achaean
مربوط به اخائیه
familial
مربوط به خانواده
acetarious
مربوط به سالاد
municipal
مربوط به شهرداری
marital
مربوط به زناشویی
matrimonial
مربوط به ازدواج
ameban
مربوط به امیب
ameba
مربوط به امیب
amazonian
مربوط به امازونها
aluminous
مربوط به الومینیوم
aguish
مربوط به تب و لرز
ceremonial
مربوط به جشن
ceremonials
مربوط به جشن
agrologic
مربوط بخاکشناسی
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
American
مربوط بامریکا
Americans
مربوط بامریکا
fractional
مربوط به بخشهایی
circumstantial
مربوط به موقعیت
fractional
مربوط به بخشها
baronial
مربوط به بارون
ovarian
مربوط به تخمدان
nasal
مربوط به بینی
textual
مربوط به متن یا نص
concern
مربوط بودن به
fossils
مربوط بادوارگذشته
military
مربوط به نظام
fossil
مربوط بادوارگذشته
racing
مربوط بمسابقه
commercial
مربوط به تجارت
outbound
مربوط به خارج
dependent
مربوط محتاج
concerns
مربوط بودن به
nautical
مربوط به کشتیرانی
electrically
مربوط به الکتریسیته
bardic
مربوط به رامشگری
speculative
مربوط به اندیشه
technological
مربوط به فناوری
technologically
مربوط به فناوری
geriatric
مربوط به پیری
centenarian
مربوط به قرن
centenarians
مربوط به قرن
atomistic
مربوط به اتم
basal
مربوط به ته یابنیان
acrobatic
مربوط به بندبازی
budgetary
مربوط به بودجه
c
مربوط به کامپیوتر
brumal
مربوط به زمستان
britannic
مربوط به بریتانیا
existential
مربوط به هستی
aeronautical
مربوط به فضانوردی
anal
مربوط به مقعد
bear on
مربوط بودن
astro
مربوط به نجوم
as to
عطف به مربوط به
arteriovenous
مربوط به رگها
sartorial
مربوط به خیاطی
anglian
مربوط به نژاد
anent
در مشارکت با مربوط به
meteorological
مربوط به هواسنجی
analitical
مربوط به تجزیه
astrological
مربوط به نجوم
aesthetic
مربوط به علم
aesthetically
مربوط به علم
congressional
مربوط به کنگره
arithmeticlal
مربوط به حساب
archival
مربوط به بایگانی
arbitrative
مربوط بحکمیت
feminine
مربوط به جنس زن
my
مربوط بمن
nuclear
مربوط به اتمی
arbitral
مربوط به حکمیت
thematic
مربوط بموضوع
ameboid
مربوط به امیب
ovarial
مربوط به تخمدان
pertian
مربوط بودن
histrionic
مربوط به نمایش
tutorials
مربوط به قیمومت
tutorial
مربوط به قیمومت
vespertine
مربوط به شب شبانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com