English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
futuristic مربوط به اینده
prospective مربوط به اینده
Search result with all words
long range مربوط به اینده دور
proximo مربوط بماه اینده
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
Other Matches
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
incoming اینده
lavenir اینده
following on از پی اینده
forthcomming اینده
forthcoming اینده
comer اینده
approaching اینده
coming اینده
future اینده
in the time to come اینده
next اینده
toward اینده
aftertime اینده
to be اینده
futurity اینده
at a laterd در اینده
the a season فعل اینده
prospects اینده نگری
katabatic پائین اینده
the next world عالم اینده
intercurrent در میان اینده
emergent بیرون اینده
erelong در اینده نزدیک
prospecting اینده نگری
prospected اینده نگری
upcoming زود اینده
prospect اینده نگری
the a season موسم اینده
by next mail باپست اینده
the next world جهان اینده
f. tense زمان اینده
the future جهان اینده
the f. winter زمستان اینده
even tual درنتیجه اینده
providential اینده نگر
prospectively با عطف به اینده
prospect of the future دورنمای اینده
prospectuses اینده نامه
prospectus اینده نامه
offing در اینده نزدیک
futures contract قرارداد اینده
futurism اینده گرایی
futurity نسل اینده
futurity اتفاقات اینده
paulo postfuture اینده نزدیک
looking بنظر اینده
prospectiveness وابستگی به اینده
nether world جهان اینده
catabatic پایین اینده
sup.latest or last دیر اینده
nrxt monday دوشنبه اینده
proximo ماه اینده
futures قراردادهای اینده
proximo درماه اینده
odd comeshortly اینده نزدیک
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
the rising generation دوره جوانان اینده
post date تاریخ اینده گذاشتن
prospectiveness چشم داشت به اینده
future بعد اینده اتیه
emergence ناگه اینده اورژانس
perfect foresight اینده نگری کامل
the ensving twelve months دوازده ماه اینده
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
provident صرفه جو اینده نگر
tardy دیر اینده کند
tardiest دیر اینده کند
tardier دیر اینده کند
oncoming پیشامد کننده اینده
prescient عالم به غیب یا اینده
scout ارزیابی حریف اینده
emergencies ناگه اینده اورژانس
without prejudice بدون تاثیر به اینده
latest تازه گذشته اینده
scouted ارزیابی حریف اینده
emergency ناگه اینده اورژانس
scouts ارزیابی حریف اینده
providence صرفه جویی اینده نگری
hold over برای اینده نگاه داشتن
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
on the th prox در روز چهارم ماه اینده
hunch فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunching فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend بدون سود اینده سهام
hunches فن احساس وقوع امری در اینده
hunched فن احساس وقوع امری در اینده
future attacks حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
current liabilities بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualifications اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
disqualification اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient در میان اینده واقع در میان
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
pertinenet مربوط
condequent مربوط
curatorial مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
coherent مربوط
caprine مربوط به بز
affined مربوط
coordinate مربوط
pertaining مربوط به
germane مربوط
as for مربوط به
vespertinal مربوط به شب
related مربوط
proper مربوط
pertinent مربوط به
pertinent مربوط
apposite مربوط
hydraulic مربوط به اب
relevant مربوط
lineal مربوط به خط
irrelevant نا مربوط
eight bit system مربوط به یک
correspondents مربوط به
correspondent مربوط به
for مربوط به
technological مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
filiate مربوط ساختن
gallinaceous مربوط بماکیان
faunae مربوط به جانوران
expiratory مربوط به زفیر
affiliating مربوط ساختن
affiliate مربوط ساختن
genethliac مربوط به طالع
affiliated مربوط ساختن
garlicky مربوط به سیر
dictoral مربوط به دکتری
affiliates مربوط ساختن
retired مربوط به بازنشستگی
technologically مربوط به فناوری
domiciliary مربوط به خانه
climatic مربوط به اب وهوا
aeronautical مربوط به فضانوردی
existential مربوط به هستی
acrobatic مربوط به بندبازی
operatic مربوط به اپرا
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
speculative مربوط به اندیشه
four dimensional مربوط به بعدچهارم
parental مربوط به والدین
divisional مربوط به تقسیم
budgetary مربوط به بودجه
electrically مربوط به الکتریسیته
vehicular مربوط به خودرو
fistulous مربوط به ناسور
anal مربوط به مقعد
commercial مربوط به تجارت
as to عطف به مربوط به
arteriovenous مربوط به رگها
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com