English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
retired مربوط به بازنشستگی
Other Matches
retirement بازنشستگی
retired ness بازنشستگی
pensionable age سن بازنشستگی
superannuation بازنشستگی
pension insurance بیمه بازنشستگی
old age pension مستمری بازنشستگی
old age insurance بیمه بازنشستگی
pension مستمری بازنشستگی
old age pension حقوق بازنشستگی
golden handshakes دستخوش بازنشستگی
retiring pension حقوق بازنشستگی
pension fund صندوق بازنشستگی
pension funds وجوه بازنشستگی
superannuation کهولت بازنشستگی
pensionable شایسته بازنشستگی
golden handshake دستخوش بازنشستگی
retired pay حقوق بازنشستگی
pensions مستمری بازنشستگی
pension حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pension حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensions حقوق بازنشستگی پانسیون
pensionable وقت بازنشستگی رسیده
to save for retirement برای بازنشستگی پس انداز کردن
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
IRA مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Any reform of the pension law must be left to the future. هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
accrued benefit پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coherent مربوط
condequent مربوط
eight bit system مربوط به یک
coordinate مربوط
pertinent مربوط
caprine مربوط به بز
curatorial مربوط به
lineal مربوط به خط
related مربوط
cretaceous مربوط به گچ
correspondent مربوط به
pertinent مربوط به
pertinenet مربوط
correspondents مربوط به
pertaining مربوط به
as for مربوط به
relevant مربوط
hydraulic مربوط به اب
affined مربوط
for مربوط به
germane مربوط
proper مربوط
vespertinal مربوط به شب
apposite مربوط
irrelevant نا مربوط
corresponsive مربوط بیکدیگر
arbitrative مربوط بحکمیت
gallinaceous مربوط بماکیان
hydrographic مربوط به اب نگاری
aeronautical مربوط به فضانوردی
horsy مربوط به اسب
hominoid مربوط به بشر
existential مربوط به هستی
hydropic مربوط به استسقاء
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
affiliated مربوط ساختن
contiguous مربوط بهم
collegial مربوط به دانشکده
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
mammary مربوط به پستانداران
mammary مربوط به پستان
womanish مربوط به زن یا زنان
Hellenic مربوط به یونان
acrobatic مربوط به بندبازی
computational مربوط به یک محاسبه
hydrostatic مربوط به فشار اب
anal مربوط به مقعد
hawaiian مربوط به هاوایی
budgetary مربوط به بودجه
futuristic مربوط به اینده
faunae مربوط به جانوران
divisional مربوط به تقسیم
affiliate مربوط ساختن
climatic مربوط به اب وهوا
domiciliary مربوط به خانه
operatic مربوط به اپرا
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
expiratory مربوط به زفیر
prospective مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
fistulous مربوط به ناسور
haemic مربوط بخون
electrically مربوط به الکتریسیته
glossal مربوط به زبان
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
dictoral مربوط به دکتری
affiliating مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
genethliac مربوط به طالع
garlicky مربوط به سیر
four dimensional مربوط به بعدچهارم
parental مربوط به والدین
familial مربوط به خانواده
filiate مربوط ساختن
amebic مربوط به امیب
commercial مربوط به تجارت
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
military مربوط به نظام
ameboid مربوط به امیب
anglian مربوط به نژاد
municipal مربوط به شهرداری
anent در مشارکت با مربوط به
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
textual مربوط به متن یا نص
agrologic مربوط بخاکشناسی
American مربوط بامریکا
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
concerns مربوط بودن به
acetarious مربوط به سالاد
achaean مربوط به اخائیه
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
adulterous مربوط به زنا
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
achaian مربوط به اخائیه
concern مربوط بودن به
arbitral مربوط به حکمیت
speculative مربوط به اندیشه
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
arteriovenous مربوط به رگها
capitular مربوط بفصل
cerebellar مربوط به مخچه
churchly مربوط به کلیسا
technological مربوط به فناوری
chromic مربوط به کرومیوم
technologically مربوط به فناوری
chromatic مربوط به رنگها
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
thematic مربوط بموضوع
britannic مربوط به بریتانیا
congressional مربوط به کنگره
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
as to عطف به مربوط به
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
arithmeticlal مربوط به حساب
psychiatric مربوط به روانپزشکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com