English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fractional مربوط به بخشها
Other Matches
threads برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lan بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است
machines تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machined تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
lu LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinenet مربوط
pertaining مربوط به
coherent مربوط
for مربوط به
caprine مربوط به بز
eight bit system مربوط به یک
correspondents مربوط به
pertinent مربوط به
coordinate مربوط
as for مربوط به
vespertinal مربوط به شب
condequent مربوط
correspondent مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
curatorial مربوط به
irrelevant نا مربوط
lineal مربوط به خط
germane مربوط
related مربوط
hydraulic مربوط به اب
apposite مربوط
relevant مربوط
proper مربوط
affined مربوط
pertinent مربوط
caloric مربوط به کالری
affiliate مربوط ساختن
communists مربوط به کمونیسم
affiliated مربوط ساختن
communist مربوط به کمونیسم
corresponsive مربوط بیکدیگر
capitular مربوط بفصل
chromic مربوط به کرومیوم
churchly مربوط به کلیسا
collegial مربوط به دانشکده
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
cerebellar مربوط به مخچه
congressional مربوط به کنگره
prospective مربوط به اینده
parental مربوط به والدین
computational مربوط به یک محاسبه
chromatic مربوط به رنگها
affiliates مربوط ساختن
climatic مربوط به اب وهوا
futuristic مربوط به اینده
genethliac مربوط به طالع
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
coherently بطور مربوط
glossal مربوط به زبان
glyptic مربوط به حکاکی
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
hawaiian مربوط به هاوایی
hominoid مربوط به بشر
horsy مربوط به اسب
hydrographic مربوط به اب نگاری
hydropic مربوط به استسقاء
dependent مربوط محتاج
gallinaceous مربوط بماکیان
vehicular مربوط به خودرو
dictoral مربوط به دکتری
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
four dimensional مربوط به بعدچهارم
contiguous مربوط بهم
garlicky مربوط به سیر
calligraphic مربوط به خطاطی
ameban مربوط به امیب
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
achaian مربوط به اخائیه
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
circumstantial مربوط به موقعیت
adulterous مربوط به زنا
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
basal مربوط به ته یابنیان
psychiatric مربوط به روانپزشکی
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
commercial مربوط به تجارت
fractional مربوط به بخشهایی
nasal مربوط به بینی
textual مربوط به متن یا نص
nautical مربوط به کشتیرانی
ovarian مربوط به تخمدان
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
military مربوط به نظام
concern مربوط بودن به
racing مربوط بمسابقه
familial مربوط به خانواده
outbound مربوط به خارج
municipal مربوط به شهرداری
concerns مربوط بودن به
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
baronial مربوط به بارون
affiliating مربوط ساختن
acrobatic مربوط به بندبازی
bardic مربوط به رامشگری
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
bear on مربوط بودن
anal مربوط به مقعد
retired مربوط به بازنشستگی
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
atomistic مربوط به اتم
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
sartorial مربوط به خیاطی
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
meteorological مربوط به هواسنجی
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
astrological مربوط به نجوم
thematic مربوط بموضوع
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
arbitral مربوط به حکمیت
amebic مربوط به امیب
hydrostatic مربوط به فشار اب
yester مربوط به دیروز
villatic مربوط به دهکده
materials مربوط جسم
nutritional مربوط بهتغذیه
vespertine مربوط به شب شبانه
connect مربوط کردن
versicular مربوط به ایات
self- مربوط به خود
connects مربوط کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com