English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
ovarian مربوط به تخمدان
ovarial مربوط به تخمدان
Other Matches
matrix or matrices تخمدان
acapsular بی تخمدان
ovary تخمدان
ovaries تخمدان
ovarium تخمدان
ovisac تخمدان
fruiting body تخمدان
drill box تخمدان
ovariotomy تخمدان شکافی
pod تخمدان نیام
spay بی تخمدان کردن
pods تخمدان نیام
spayed بی تخمدان کردن
spays بی تخمدان کردن
apple core تخمدان سیب
ovariectomy تخمدان برداری
ovaritis التهاب تخمدان
matrices شکم تخمدان
gymnogynous برهنه تخمدان
inferior ovary تخمدان پایین افتاده
ootheca تخمدان سوسک هاگذان
hypogynous واقع در زیر تخمدان
monostylous دارای یک ساقه تخمدان
encyst در کیسه یا تخمدان قرار دادن
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
epigynous واقع بروی تخمدان برمادگی
legumen حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
lodicule یکی از دو پایه غشاء نازک تخمدان گیاهان
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
geld بی تخمدان کردن محروم کردن
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinent مربوط به
relevant مربوط
apposite مربوط
for مربوط به
caprine مربوط به بز
eight bit system مربوط به یک
pertaining مربوط به
pertinenet مربوط
curatorial مربوط به
pertinent مربوط
coherent مربوط
cretaceous مربوط به گچ
related مربوط
condequent مربوط
irrelevant نا مربوط
correspondents مربوط به
correspondent مربوط به
lineal مربوط به خط
coordinate مربوط
as for مربوط به
germane مربوط
affined مربوط
vespertinal مربوط به شب
hydraulic مربوط به اب
proper مربوط
familial مربوط به خانواده
amebic مربوط به امیب
military مربوط به نظام
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
commercial مربوط به تجارت
adulterous مربوط به زنا
textual مربوط به متن یا نص
expiratory مربوط به زفیر
achaian مربوط به اخائیه
attached مربوط متعلق
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
Americans مربوط بامریکا
agrologic مربوط بخاکشناسی
aguish مربوط به تب و لرز
valedictory مربوط به خداحافظی
ameba مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
dependent مربوط محتاج
communists مربوط به کمونیسم
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
municipal مربوط به شهرداری
climatic مربوط به اب وهوا
aluminous مربوط به الومینیوم
parental مربوط به والدین
prospective مربوط به اینده
circumstantial مربوط به موقعیت
baronial مربوط به بارون
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
contiguous مربوط بهم
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
outbound مربوط به خارج
glyptic مربوط به حکاکی
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
concerns مربوط بودن به
hawaiian مربوط به هاوایی
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
concern مربوط بودن به
racing مربوط بمسابقه
Hellenic مربوط به یونان
nautical مربوط به کشتیرانی
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
nasal مربوط به بینی
four dimensional مربوط به بعدچهارم
American مربوط بامریکا
gallinaceous مربوط بماکیان
fossils مربوط بادوارگذشته
garlicky مربوط به سیر
fossil مربوط بادوارگذشته
genethliac مربوط به طالع
glossal مربوط به زبان
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
verbs مربوط به صدا
astro مربوط به نجوم
brumal مربوط به زمستان
aesthetic مربوط به علم
c مربوط به کامپیوتر
technologically مربوط به فناوری
technological مربوط به فناوری
calligraphic مربوط به خطاطی
speculative مربوط به اندیشه
caloric مربوط به کالری
capitular مربوط بفصل
aesthetically مربوط به علم
cerebellar مربوط به مخچه
acrobatic مربوط به بندبازی
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
geriatric مربوط به پیری
atomistic مربوط به اتم
centenarian مربوط به قرن
meteorological مربوط به هواسنجی
bardic مربوط به رامشگری
sartorial مربوط به خیاطی
congressional مربوط به کنگره
basal مربوط به ته یابنیان
thematic مربوط بموضوع
bear on مربوط بودن
nuclear مربوط به اتمی
my مربوط بمن
feminine مربوط به جنس زن
as to عطف به مربوط به
britannic مربوط به بریتانیا
centenarians مربوط به قرن
chromatic مربوط به رنگها
chromic مربوط به کرومیوم
archival مربوط به بایگانی
affiliating مربوط ساختن
astrological مربوط به نجوم
affiliates مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
corresponsive مربوط بیکدیگر
affiliate مربوط ساختن
anglian مربوط به نژاد
psychiatric مربوط به روانپزشکی
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
dictoral مربوط به دکتری
ameboid مربوط به امیب
divisional مربوط به تقسیم
surgical مربوط به جراحی
retired مربوط به بازنشستگی
marital مربوط به زناشویی
arbitrative مربوط بحکمیت
anal مربوط به مقعد
churchly مربوط به کلیسا
arbitral مربوط به حکمیت
ceremonial مربوط به جشن
aeronautical مربوط به فضانوردی
ceremonials مربوط به جشن
existential مربوط به هستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com