English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
tactical مربوط به تدابیر جنگی
tactically مربوط به تدابیر جنگی
Other Matches
tactics تدابیر جنگی
tactic تدابیر جنگی
strategies استراتژی فن تدابیر جنگی
strategy استراتژی فن تدابیر جنگی
tacticians متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
warlike وسایل جنگی مربوط به جنگ
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
protective measures تدابیر احتیاطی
ulterior plans تدابیر اجل بعدی
denial measures تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
warships کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
national strategy مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
d , top concept تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
general concepts تدابیر کلی روشهای کلی
brain washing مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
d , top concept تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
martin جنگی
scrapper جنگی
warlike جنگی
service جنگی
fighting جنگی
martial جنگی
tactical جنگی
serviced جنگی
battle line خط جنگی
dogfight سگ جنگی
dogfights سگ جنگی
tactically جنگی
bristly جنگی
combatant vessel کشتی جنگی
fighting load بارمهمات جنگی
campaigns عملیات جنگی
poleaxe تبرزین جنگی
field wire سیم جنگی
fighting load بار جنگی
actions عملیات جنگی
trophy of war غنایم جنگی
action عملیات جنگی
combat tire لاستیک جنگی
fighting cock خروس جنگی
poleax تبرزین جنگی
field type از نوع جنگی
paludament ردای جنگی
parlementaire فرستاده جنگی
campaign عملیات جنگی
campaigning عملیات جنگی
fighting ram غوچ جنگی
military جنگی ارتش
campaigned عملیات جنگی
combatant vessel ناو جنگی
contraband of war قاچاق جنگی
formation ارایش جنگی
tactical aircraft هواپیمای جنگی
tactical intelligence اطلاعات جنگی
tactical march حرکت جنگی
tactical march انتقال جنگی
tactical missile موشک جنگی
missing گمشده جنگی
accredited correspondent خبرنگار جنگی
lived تیراندازی جنگی
interned پناهنده جنگی
dry run عملیات جنگی
bantam خروس جنگی
bantams خروس جنگی
sloop of war کرجی جنگی
strategic situation وضع جنگی
sloop قایق جنگی
war horse اسب جنگی
war horses اسب جنگی
dry run تمرین جنگی
lived مهمات جنگی
lived فشنگ جنگی
car ارابه جنگی
cars ارابه جنگی
enginery اسباب جنگی
navy کشتی جنگی
spoils of war غنائم جنگی
navies کشتی جنگی
chargers اسب جنگی
charger اسب جنگی
passes معبر جنگی
reparations for war damages غرامات جنگی
live تیراندازی جنگی
live مهمات جنگی
live فشنگ جنگی
service mine مین جنگی
service ammunition مهمات جنگی
dim light چراغ جنگی
destrier اسب جنگی
destrer اسب جنگی
spoiler خریدارغنائم جنگی
combat ration جیره جنگی
live round تیر جنگی
warpath مسیر جنگی
prisoners of war اسیر جنگی
prisoners of war زندانی جنگی
campaign medal مدال جنگی
campaign badge نشان جنگی
prisoner of war اسیر جنگی
prisoner of war زندانی جنگی
killed in action کشته جنگی
light line خط چراغ جنگی
live ammunition مهمات جنگی
live round گلوله جنگی
war reserves ذخایر جنگی
compartment دهلیز جنگی
jetty استحکامات جنگی
jetties استحکامات جنگی
compartments دهلیز جنگی
stratagems حیله جنگی
stratagem حیله جنگی
warheads کلاهک جنگی
warhead کلاهک جنگی
battle problems مسائل جنگی
battle reserve ذخیره جنگی
battle reserve احتیاط جنگی
war refugee آواره جنگی
battle sight درجه جنگی
game fowl خروس جنگی
gamecock خروس جنگی
battle station پایگاه جنگی
warplane هواپیمای جنگی
game cock خروس جنگی
hard head شاخ جنگی
chariot ارابه جنگی
battle casualty تلفات جنگی
chariots ارابه جنگی
battle dress جلیقه جنگی
battle lights چراغهای جنگی
booty of war غنیمت جنگی
battle plane هواپیمای جنگی
pass معبر جنگی
battleplane هواپیمای جنگی
battleships کشتی جنگی
nom de guerre کنیه جنگی
war crimes جنایات جنگی
war ship کشتی جنگی
booty غنیمت جنگی
battle map نقشه جنگی
man of war مرد جنگی
passed معبر جنگی
battleship کشتی جنگی
warlike preparations تدارکات جنگی
martel de fer چکش جنگی
war state دولت جنگی
war strenght استعداد جنگی
war vessel کشتی جنگی
man of war ناو جنگی
armed naval vessel ناو جنگی
cocker خروس جنگی
munitions of war مهمات جنگی
war gas گاز جنگی
combat exercise مانور جنگی
war plan نقشه جنگی
war cry فریاد جنگی
war plan طرح جنگی
war material وسایل جنگی
warfare economy اقتصاد جنگی
war indemnity تاوان جنگی
war indemnity غرامت جنگی
war material تجهیزات جنگی
combat firing تیراندازی جنگی
war crime جنایات جنگی
arsenal انبار مهمات جنگی
arsenals انبار مهمات جنگی
detonators خرج میانجی جنگی
detonator خرج میانجی جنگی
fokker یکجورهواپیمای جنگی المانی
mock up مدل جنگی نمونه
combatants جنگی مبارزه طلب
combatant جنگی مبارزه طلب
game fowl نژاد خروس جنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com