English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
surgical مربوط به جراحی
Search result with all words
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
Other Matches
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
surgeries جراحی
surgery جراحی
postoperative پس از عمل جراحی
canula لوله جراحی
raspatory سوهان جراحی
orthopedics جراحی استخوان
hysterotomy جراحی رحم
psychosurgery جراحی روانی
A surgical operation . عمل جراحی
operation عمل جراحی
surgical instruments الات جراحی
the knife الت جراحی
surgically از لحاظ جراحی
surgical وابسته به جراحی
surgical عمل جراحی
surgeries اتاق جراحی
surgeries عمل جراحی
surgery اتاق جراحی
the knife چاقوی جراحی
neurosurgery جراحی اعصاب
surgical operation عمل جراحی
plastic surgery جراحی پلاستیک
bougie میل جراحی
surgery عمل جراحی
forceps انبر جراحی
aciurgy عمل جراحی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
operate عمل جراحی کردن
gouge اسکنه جراحی بزورستانی
bistoury چاقوی کوچک جراحی
surgeon's knot گره بخیه جراحی
gouged اسکنه جراحی بزورستانی
gouges اسکنه جراحی بزورستانی
operating theatres نمایشگاه عمل جراحی
ablator الت بریدن در جراحی
operated عمل جراحی کردن
inoperable غیر قابل جراحی
operates عمل جراحی کردن
abaptistum اره جراحی مغز
forceps انبر جراحی انبرک
operating theatre نمایشگاه عمل جراحی
abaptiston اره جراحی مغز
gouging اسکنه جراحی بزورستانی
catheter میل جراحی بول
scalpel چاقوی کوچک جراحی
plastic surgery جراحی ترمیمی و زیبایی
scalpels باچاقوی جراحی بریدن
scalpels چاقوی کوچک جراحی
rhinoplasty جراحی پیوندی بینی
scalpel باچاقوی جراحی بریدن
swab سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
scrubs ضد عفونی برای عمل جراحی
probang میله گلو پاک کن جراحی
scrubbing ضد عفونی برای عمل جراحی
interne یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
scrubbed ضد عفونی برای عمل جراحی
thoracotomy عمل جراحی شکافتن جدارسینه
swabs سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
scrub ضد عفونی برای عمل جراحی
osteoplastic وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
emboly یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
pneumectomy عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
tonsillectomy در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hysterectomize بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
face lifting جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
vasectomy عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomies عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
stitch بخیه جراحی بخیه زدن
stitched بخیه جراحی بخیه زدن
operation عمل جراحی عمل
affined مربوط
correspondents مربوط به
lineal مربوط به خط
pertinenet مربوط
for مربوط به
coherent مربوط
caprine مربوط به بز
germane مربوط
curatorial مربوط به
condequent مربوط
apposite مربوط
correspondent مربوط به
coordinate مربوط
pertaining مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
eight bit system مربوط به یک
irrelevant نا مربوط
related مربوط
pertinent مربوط به
vespertinal مربوط به شب
as for مربوط به
relevant مربوط
proper مربوط
pertinent مربوط
hydraulic مربوط به اب
anal مربوط به مقعد
divisional مربوط به تقسیم
affiliating مربوط ساختن
domiciliary مربوط به خانه
four dimensional مربوط به بعدچهارم
gallinaceous مربوط بماکیان
haemic مربوط بخون
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
computational مربوط به یک محاسبه
affiliated مربوط ساختن
acrobatic مربوط به بندبازی
affiliates مربوط ساختن
glossal مربوط به زبان
genethliac مربوط به طالع
garlicky مربوط به سیر
corresponsive مربوط بیکدیگر
hawaiian مربوط به هاوایی
existential مربوط به هستی
dictoral مربوط به دکتری
communists مربوط به کمونیسم
retired مربوط به بازنشستگی
expiratory مربوط به زفیر
parental مربوط به والدین
budgetary مربوط به بودجه
electrically مربوط به الکتریسیته
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
affiliate مربوط ساختن
filiate مربوط ساختن
fistulous مربوط به ناسور
vehicular مربوط به خودرو
futuristic مربوط به اینده
faunae مربوط به جانوران
climatic مربوط به اب وهوا
agrologic مربوط بخاکشناسی
aeronautical مربوط به فضانوردی
prospective مربوط به اینده
municipal مربوط به شهرداری
ammino مربوط به امونیاک
textual مربوط به متن یا نص
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
ameba مربوط به امیب
analitical مربوط به تجزیه
anent در مشارکت با مربوط به
anglian مربوط به نژاد
archival مربوط به بایگانی
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
military مربوط به نظام
commercial مربوط به تجارت
circumstantial مربوط به موقعیت
amazonian مربوط به امازونها
acetarious مربوط به سالاد
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
dependent مربوط محتاج
outbound مربوط به خارج
racing مربوط بمسابقه
fossil مربوط بادوارگذشته
fossils مربوط بادوارگذشته
achaean مربوط به اخائیه
achaian مربوط به اخائیه
adulterous مربوط به زنا
aluminous مربوط به الومینیوم
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
aguish مربوط به تب و لرز
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
thematic مربوط بموضوع
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com